سه سارق با گروگان گرفتن محسن (سيروس حسن پور)، فرزند اعتماد، براي آزادي او پانصدهزار تومان طلب مي كنند. اعتماد با مأموران پليس سرقرار حاضر مي شود. دو تن از ربايندگان كشته مي شوند و اتومبيل اعتماد به دريا سقوط مي كند. پس از كشته شدن سارق سوم محسن بي سرپرست مي ماند و با عبدالله (عباس رنجبر) دوست مي شود و براي پيرمردي (نعمت الله گرجي) دست به سرقت مي زنند. سال ها مي گذرد و محسن (رضا بيك ايمانوردي) و عبدالله (مرتضي عقيلي) براي مردي به نام رئيس كار مي كنند. عبدالله با فرشته (شهناز تهراني) آشنا مي شود و با او قرار ازدواج مي گذارد، و محسن براي تأمين هزينه ي ازدواج آن دو دست به سرقت مي زند. عبدالله با گلوله ي پليس زخمي و دستگير مي شود، و محسن پس از آشنايي با دختري (افروز) در شركتي مشغول به كار و پس از ازدواج با او صاحب فرزندي مي شود. عبدالله از زندان آزاد مي شود، و رئيس پرونده ي محسن را در نزد رؤساي شركت برملا مي كند و موجب اخراج او مي شود. رئيس آن دو را به همكاري جلب مي كند و وامي دارد كه از گاوصندوق شركت سرقت كنند. محسن درصدد است به اين وسيله رئيس را به دام بيندازد؛ اما رئيس و افرادش فرزند محسن را به گروگان مي گيرند. با مداخله ي پليس عبدالله زخمي و رئيس و همدستانش دستگير مي شوند. عبدالله پس از معالجه با فرشته ازدواج مي كند.
|