بيژن پس از حل معادله اي دشوار در ميان استادان و هم دانشگاهيانش مورد توجه زهره قرار مي گيرد، اما مشكلي در راه ازدواج اين دو وجود دارد. بيژن در مراسم خواستگاري اعلام مي كند كه از هويت پدرش بي اطلاع است و پدر زهره هم ازدواج اين دو را تنها به شرط حضور پدر بيژن ممكن مي داند. بيژن تلاش مي كند تا با اطلاعاتي كه از عمه خانم به دست آورده، پدر گم شده اش را بيابد. از طرف ديگر امير، دوست و هم خانه و هم كلاس بيژن، هم در صدد رسيدن به زهره است و با استفاده از تنگنايي كه دوستش در آن گير كرده، راه حل معادله ي اينترنتي را از او مي ربايد و به نام خودش ارائه مي دهد. بيژن پس از يافتن پدرش، علي مراد، متوجه مي شود كه او قصد ندارد هويت پسرش را به رسميت بشناسد. علي مراد كه زنان صيغه اي متعددي دارد و آنان را از همسر و فرزندانش پنهان مي كند، قرباني نقشه ي بيژن و زهره مي شود. ناصر، برادر ناتني بيژن، پس از آگاهي از قضيه سعي مي كند بيژن را از سر راه پدرش دور كند چون وجود او ممكن است شرايطي را به وجود بياورد كه سرمايه ي پدرش تقسيم شود، از اين رو با امير همدست مي شود. خواستگاري هاي متعدد امير و خانواده اش از زهره نتيجه نمي دهد تا اين كه پس از دستگيري بيژن، زهره براي حفظ جان او به ازدواج با امير رضايت مي دهد. همسر علي مراد وقتي در جريان هويت قرار مي گيرد، پس از مجادله فراوان، به همراه شوهرش تصميم مي گيرند تا او را همچون فرزند خودشان داماد كنند و اين همزمان با مراسم ازدواج امير و زهره است. فرار بيژن از مخفي گاهي كه او ار به آنجا برده اند، نقشه ي امير و ناصر را به هم مي ريزد و امير براي از بين بردن شاهد، ناصر را زنداني و مجروح مي كند. ورود علي مراد، همسرش و بيژن به مراسم عروسي، كشمكش و جنجال زيادي را به همراه مي آورد تا اين كه اين دو سرانجام به يكديگر مي رسند.
|