سازمان سوره ايميل اخبار سينمايي جشنواره سينما صفحه اصلي
جزييات اصلی
تمام عوامل
شركت تهيه كننده
( ) تمام جشنواره ها
( ) جشنواره داخلی
( ) جشنواره خارجی
( ) ديدگاه عوامل فيلم
( ) خلاصه داستان فيلم
تمام رويدادها
 به تفکيک اصناف
 به تفکيک هنرمندان
 به تفکيک جشنواره
 به تفکيک دفاتر توليد
( ) آلبوم عكس
( ) عكس های  فيلم 
( ) عکس های پشت صحنه
( ) پوستر
( ) گزيده سكانس
( ) محل فيلمبرداری
( ) مسائل فنی
( ) سايت های اختصاصی


   بابا عزيز( 1382)

خلاصه داستان :
پيرمرد درويش عارفي به نام «بابا عزيز» در بيابان به سوي مقصدي در حركت است. او كه نابينا است و پياده طي طريق مي كند، نوه ي خود را كه دختربچه اي 7 ساله به نام «ايشتار» است به همراه دارد تا دستگير و راهنمايش باشد. ايشتار در طول راه، همواره سؤالهايي از بابا عزيز مي پرسد و بابا عزيز كه علي رغم نابينايي و كهنسالي كاملاً هوشيار است به سؤالات او پاسخ مي گويد. از خلال پرسش و پاسخ هاي بابا عزيز و ايشتار، فهميده مي شود كه بابا عزيز، به سمت يك گردهمايي مي رود كه نه او و نه هيچ كدام از شركت كنندگان گردهمايي، از مكان و زمان دقيق آن اطلاعي ندارند، گردهمايي بزرگ درويشان كه هر 6 سال يك بار برپا مي شود. در طول مسير، بارها، ايشتار از همراهي بابا عزيز خسته مي شود و حتي پيش مي آيد كه به دنبال كسي مي گردند كه ايشتار را برگرداند، ولي ايشتار تا پايان، بابا عزيز را همراهي مي كند. بابا عزيز براي ايشتار از سرگذشت شاهزاده اي مي گويد كه وقتي بابا عزيز كودك بود و همراه پدربزرگش به همين گردهمايي مي رفت، ‌با او مواجه شده بودند. شاهزاده اي كه اطرافيان خود را رها كرده و شب ها و روزهاي بسيار، در كنار يك بركه، با حقيقتي كه در آب بركه مي بيند ‌عاشقانه صحبت مي كند. (سرگذشت شاهزاده به وسيله تصوير بيان مي شود.) بابا عزيز و ايشتار به راه خود ادامه مي دهند و در اين امتداد، با افراد و حوادث مختلفي رو به رو مي شوند. آنها با زيد روبه رو مي شوند. مرد جواني ، كه در مسابقه ي قرائت قرآن برنده شده بوده است و به واسطه ي شركت در مسابقه قرآن در يك كشور خارجي، با حوادثي رو به رو شده كه او را هم در مسير گردهمايي درويشان قرار داده است. زيد مي خواهد در گردهمايي، شاعر درويشي را كه مجذوب شعرهايش است، پيدا كند. گوشه هايي از سرگذشت زيد به تصوير كشيده مي شود. آنها در ادامه ي راه با عثمان برخورد مي كنند و از طريق سرگذشت عثمان كه به تصوير كشيده مي شود با حسين و حسن آشنا مي شوند. سرگذشت عثمان (جوان فقير نامه بر) از رسيدن او براي مدتي كوتاه به آرزوهايش و بعد جداشدن و در حسرت آنها ماندن حكايت مي كند. آرزوهايي كه فقط مادي و دنيايي بوده اند. حسين شاگرد خوشنويس و دوست عثمان است، جوان آرمانگرايي كه نااميدانه در پي كمال است. حسن برادر دوقلوي حسين و از نظر اخلاقي در نقطه ي مقابل اوست. و گاه در حال عياشي ديده مي شود. بابا عزيز و ايشتار به راه خود ادامه و با نور رو به رو مي شوند. نور هم دختر جواني است كه به دنبال پدر شاعرش در پي راهيابي به گردهمايي درويشان است. شاهزاده، زيد،‌ نور، حسن، حسين و عثمان كه بخش هايي از سرگذشت هايشان به تصوير كشيده شده، هر كدام با حوادثي، با گردهمايي درويشان ارتباط پيدا كرده و در پي رسيدن به آنند. مشخص نيست از تمام آنهايي كه در تكاپو براي رسيدن به گردهمايي بودند، كدام يك در آنجا حضور دارند. حلقه ي درويشان در حال چرخيدنند. گويي اين حركت، آنها را به سوي ستارگان مي برد.

    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com