«علي واكسي» در حد امكاناتي خود زندگي خوبي دارد و راضيست تا اينكه همسرش از روي چشم و هم چشمي از او مي خواهد كه راهي تازه براي زندگي بيابد و وضع مرفه تري فراهم كند. علي عليرغم خواسته ي خويش سرانجام تسليم وسوسه هاي همسرش شده و دست به كارهايي مي زند كه سرانجامش سقوط و بدنامي است. در پايان او يكبار ديگر به زندگي ساده و آرام خود برمي گردد، در حاليكه همسرش به شدت متنبه شده است.
|