آرمين بعد از مرگ پدربزرگش مقدار زيادي فيلم شانزده ميلي متري سياه و سفيد بسيار قديمي را از انباري خانه او مي دزدد. آرمين از طريق يك دوربين ديجيتال و يك آپارات شانزده ميلي متري اين فيلم ها را به كامپيوتر منتقل مي كند و سعي مي كند از آنان يك فيلم بسازد. حقايقي از گذشته پدربزرگ كه آرمين نمي تواند باور كند، روشن مي شود. حقايقي از انسان ها، جنايت، مرگ و نيستي. فيلم ها در جايي ناقص است و آرمين نمي تواند به جوابي براي سؤال هايش برسد.
|