سهراب جوان ساده دل روستايي است كه در جبهه مسئول نگهداري حيوانات گردان است، اما به خاطر اشتباهي كه صورت مي گيرد از خط مقدم جبهه سر در مي آورد جايي كه برادرش فرمانده آنجاست. او به شدت از حضور سهراب در منطقه عصباني مي شود. از طرفي سهراب دل درگرو دختري از هم ولايتي هايش دارد، اما اخبار غيرمنتظره اي از او مي شنود و تصميم مي گيرد در جبهه بماند.
|