|
|
|
خلاصه داستان : |
«محمد» در آستانه مرگ از همه گريخته است تا شاهد جان كندنش نباشد. «مرجان» همسرش، او را مي يابد و عاشقانه مجاب اش مي كند كه با او به سفر پر اميدي بيايد. مسافر به راه مي افتد، در حالي كه شگفت زده درمي يابد همسفرش را در جايي ديگر، هم زمان به خاك سپرده اند.
|
|
|