در پس روزهاي تار انتظار، مينا يافته كه مسافر گمشده اش در دياري غريب چشم به راه اوست. مينا تاب ماندن ندارد، دل به دريا مي زند و سر به كوه ... راه دلدار صعب و طولاني است، و آتش شوق مينا سخت پرشراره ... راهنماي مينا گواناست، زن جوان كرد كه بار درماندگي پيرش كرده و اين دو، همسفران سفري تلخ و شيرينند... تلخ عين عسل ...
|