تهرون( 1388)

خلاصه داستان :

ابراهيم به قصد کار همسرش را تنها گذاشته و به تهران آمده است، اما در نبود کار، با کرايه يک بچه از يک دلال و قاچاقچي، به گدايي مشغول است. يک فاحشه بچه را از دوست و هم‌خانه او مي‌دزدد، در حالي که همسر ابراهيم بي‌خبر از همه جا براي ديدار با او به تهران مي‌آيد...