حسنعلي اولين كسي است در آبادي كه ميرود و براي خودش از شهر سنگ قبر ميخرد. اين مسئله تعجب همهي اهالي را در پي دارد و سوژه ي خنده آنها ميشود، او خود را پدري مهربان، دلسوز و فداكار ناميده. همسر او نيز با گلايه از اين كار، شروع به نقزدن ميكند كه چرا حسنعلي براي وي پول خرج نميكند. مگر او فداكار نيست و نبوده كه حسنعلي براي او سنگ نخريده؟! اين مسئله در بقيهي خانوادهها نيز باعث بروز اختلاف ميشود. و ادامه ماجرا....
|