جواني (صابر ابر) که دلبسته برادر سربازش است تلاش مي کند او را در اداره اي استخدام کند، پسر در ورزشگاه آزادي و هنگام خدمت از ناحيه چشم و صورت آسيب مي بيند و زخمي مي شود. مرد جوان به کمک دوستش ال تي (مزدک ميرعابديني) از طريق خريد چک هاي وصول نشده مي کوشد پول لازم براي عمل جراحي را به دست بياورد اما در نهايت با فراهم نشدن پول و قتل ال تي، مرد جوان با گردن گرفتن قتل دوستش ال تي هزينه درمان برادرش را فراهم مي کند.
|