بماني پسري نوجوان است که پدر و مادرش مدام با هم درگيري دارند. مادر بماني خانه را ترک مي کند و او سرگردان مي شود. بماني که از تهديدهاي همکلاسي اش مي ترسد در راه مدرسه توسط يک باند خلافکار خرده پا حمايت و با آنها همراه مي شود اما پسري در گروه هست که حضور بماني را تحمل نمي کند. در نهايت و به دليل درگيري بماني و دختري که در باند است، بماني که غرورش جريحه دار شده، تصميم مي گيرد از طريق يک فروشنده مواد مخدر گروه را آزار بدهد. در درگيري قاچاقچي و جوان ها بماني متهم به قتل ميشود. پس از مدتي زنداني شدن با مرگ دختر واقعيت روشن شده و بماني به خانه برميگردد.
|