سه قصه با هم در اين فيلم روايت مي شود که همنشيني ارواح و انسان ها است. مردي (عليرضا شجاع نوري) در جنگل گم ميشود و هيزم شکني او را نجات ميدهد. مرد متوجه مي شود که هيزم شکن روح بوده. در قصه بعدي مادر و دختري همسفر مي شوند که دختر سال قبل در راه شمال جان باخته و مادر براي به يادآوري خاطرات او به همان جاده سفر مي کند. در قصه بعدي دو مرد قصد مهاجرت قاچاقي از ايران را دارند. يکي از آنها همدستش را به قتل مي رساند اما روح او همراهش است.
|