فيلم داستان پسري ايراني است که در حاشيه تهران و در کارخانه اي بين مهاجران افغاني کار مي کند و دلبسته دختري افغان است، آنها براي صحبت کردن با هم به انبار متروکه اي که پر از کانتينر است مي روند. به دليل اصرار پليس براي بازگشت مهاجران غيرقانوني به افغانستان پدر دختر تصميم به ترک ايران مي گيرد. پسر براي خواستگاري از مدير کارخانه کمک ميگيرد اما پدر مخالف ازدواج دخترش با پسري ايراني است. در پايان پسر و دختر در يک کانتينر زنده به گور مي شوند.
|