ارغوان به آموختن پيانو ميپردازد، اما پدر ارغوان که همسرش مريض است، دلبسته مربي ويلن سلي به نام ليلي شده و ارغوان را به همين بهانه براي آموختن ويلن نزد او ميبرد. ارغوان از اين رابطه مطلع شده و به شدت از پدر دلخور ميشود. تا جايي که به همراه خاله خود به شيراز رفته و ديگر حاضر به ديدن پدر نميشود و سپس براي ادامه تحصيل به وين سفر کرده و اين جدايي تا پايان زندگي او ادامه دارد. همسر ارغوان پس از مرگ او به ايران آمده و دست خطي را براي پدر ارغوان ميبرد.
|