بوفالو درباره يك زوج جوان به نام هاي دانيال و شكوفه است. آنها بدنبال شخصي در شمال كشور رفته اند. طي يك اتفاق كيفي كه به همراه دارند درون مرداب افتاده و دانيال براي بيرون آورن آن وارد آب ميشود و بر اثر مزاح و شرط بندي با شكوفه به سمت نقاط عميق مرداب شنا ميكند و در نهايت طعمه مرداب ميشود. شكوفه سراغ شخصي به نام بهرام بوفالو را ميگيرد. بهرام پس از گرفتن پول چند بار با لباس غواصي به زير آب ميرود و كيف مورد نظر را باز مي كند و طلاهاي داخل آن را بر مي دارد. فصل تازه اي در زندگي شكوفه باز مي شود و او به واسطه كمك گرفتن از بهرام وارد زندگي او ميشود.
|