|
|
|
خلاصه داستان : |
داستان از مجلس عروسي مرجان آغاز ميشود. در ميانه هاي عروسي ماموران براي دستگيري داماد خلافکار وارد مي شوند و ميهمانان هم فرار مي کنند. در اين ميان ريختن آب آلبالو روي پيراهن داوود باعث آشنايي ناگهاني او و آيدا مي شود و اتفاقات ناخواسته اي براي آنها مي افتد.
|
|
|