خشونتهاي سياسي استانبول را تسخير کرده. مردي به نام غدير از زندان آزاد ميشود به اين شرط که با واحد اطلاعاتي جديدي کار کند که براي پيدا کردن مواد منفجره بمبسازي، در آشغالهاي شهر جستجو ميکنند. غدير برادرش احمد را در يکي از اين محلهها پيدا ميکند. احمد با گروهي که مسئوليتشان سگکشي است کار ميکند و به خاطر گرمنگرفتن و برخورد سردي که با برادرش دارد، غدير را نسبت به خود به شک و ترديد مياندازد.
Istanbul is in the grip of political violence. Kadir is released from prison on condition of working in the new intelligence unit of garbage collectors and checking to see whether it contains bomb-making material. Kadir finds his brother Ahmet in one of those neighborhoods working as part of a team responsible for destroying stray dogs. Ahmet’s unwillingness to bond with Kadir as brothers, leads Kadir to plot conspiracy theories to explain Ahmet’s distance.
|