قزاقستان، 1930. الياس کوجک همراه با پدرش در زمان ويرانيهاي ناشي از قحطي و اجراي سياست اشتراکي شوروي زندگي ميکند. الياس در شبي تاريک به دليل پاکسازيهاي سيستماتيک، پدرش را از دست ميدهد و يتيم ميشود. او همان شب به کوهها پناه ميبرد و تصميم ميگيرد به روش نياکانش با گرگها زندگي کند. اما از تغييراتي که در شهر رخ ميدهد هم غافل نيست.
1930, Kazakhistan. Little Ilyas lives with his father amidst the ravages of famine and the collectivization imposed by the Soviet Union. Orphaned by the systematic purge that took his father away in the dead of night, he escapes to the mountains and takes up with a pack of wolves, choosing to live according to ancestral ways. Yet he remains watchful of the changes occurring down below.
|