با خراب شدن ماشين زمينشناس جوان در کوير، او که در حال شناسايي سفرههاي آب زيرزميني است بهآبادي متروکي ميرسد و به راهنمايي پيرمردي که تنها ساکن آنجاست و از تخصص مرد جوان آگاه شده از دهانه يک چاه به عمق زمين ميرود. پيرمرد راه را بر او بسته و شرط خروج او را يافتن سرچشمهاي ميگذارد که به اعتقادش در عمق زمين پنهان شده است.
|