رضا (رضا عطاران) و دوستش منصور (جواد عزتي) که به کيفقاپي مشغول هستند از طريق مادرش متوجه ميشود که دختر (سارا بهرامي) فردي پولدار نذر کردهاست که با يک جانباز ازدواج کند به همين دليل رضا که در تصادف پاي خود را ازدست داده تصميم ميگيرد خود را به دختر نزديک کند تا بتواند با وي ازدواج کند رضا وارد آسايشگاه جانبازان ميشود که دختر مدير آنجاست رضا با گفتن دروغهاي مختلف سعي ميکند که دختر به او علاقهمند شود رضا با کمک منصور دختر را به خودش علاقهمند ميکند از طرف ديگري رضا ادعا ميکند که در جنگ تحميلي فرمانده يکي از گروه عراقي را کشته براي خودش دردسر بزرگي ايجاد ميکند و…
|