غلامرضا تختي پس از کسب چندين مدال در کشتي، به دليل حمايتش از مردم و مصدق و شرکت در سخنرانيها و تجمعات سياسي مورد غضب حکومت قرار ميگيرد. اما پيشنهادات متعدد حکومت را مبني بر تباني با آنان نميپذيرد و روز به روز منزوي تر و فقيرتر ميشود. از طرفي هرآنچخپه در توانش است خواسته هاي ريز و درشت مردم را برآورده ميکند و به همين دليل محبوبيت شگرفتي نزد آنان دارد. حکومت اين جايگاه تختي در ميان مردم را برنمي تابد و زندگيرا چنان به او سخت ميکند که وي سرانجام در هتلي در تهران خودکشيميکند...
|