فيلم داستان يک عروسکساز و همسرش را روايت ميکند که دوازده سال بعد از مرگ غمانگيز دختر کوچکشان، به يک کشيش و چند يتيم همراه او در خانه? خود پناه ميدهند، اما بعد از آن فقط شاهد هدف قرار گرفتن آنها توسط موجود وحشتناک و ديوانهاي که خودشان خلق کردهاند هستند؛ اگرچه آنها فقط ميخواستند دخترشان برگردد… ولي نميدانستند با اين کارشان شيطان بزرگي را احضار ميکنند، در آخر فيلم اين شيطان به کالبد يکي از بچهها که جنيس نام دارد هجوم ميبرد و آن را در نوجواني به آنابل هيگينز تبديل ميکند.
|