داستان مربوط به يک زندان با سازه عمودي است که تعداد زيادي محکومان بطور تصادفي در طبقات آن زنداني هستند. در اين زندان عجيب هر طبقه آن يک سلول است و به صورت عمودي روي هم قرار گرفتهاست و از بالاترين طبقه (طبقه اول) تا پايينترين طبقه ادامه دارد. در هر سلول ? نفر براي يک ماه زندگي ميکنند و اين افراد تا وقتي که يکي از آنها از بين نروند با هم هستند. ماه بعد افراد همه طبقهها به طور کاملا تصادفي پس از بيدار شدن از يک خواب شبانگاهي جا به جا ميشوند و در طبقات و سلول هاي ديگر قرار ميگيرند. انسانها توافق کردهاند در اين سازه محبوس شوند و تعدادي از آنها دوره? حکم زندان خود را در آن ميگذرانند و برخي داوطلبانه به آن آمدهاند. در اين زندان اسرار آميز قطعه مربع شکلي که در واقع ميز مفصل غذاست و در آن انواع غذاها قرار داد به شکل آسانسوري از طبقه اول (بالاترين طبقه) به طرف پايين ترين طبقه حرکت ميکند و در هر طبقه، براي غذاخوري زندانيان توقف چند دقيقه اي دارد براي غذارساني به زندانيان وجود دارد که هر روز مقدار زيادي غذا روي آن وجود دارد. غذاها بر اساس سليقه تمام زندانيان که در ابتداي ورود از آنها پرسيده شدهاست ، به بهترين نحو آماده ميشود.
اتفاق تأمل برانگيزي که در اين زندان اتفاق ميافتد اين است که طبقات اول بيش از اندازهاي که نياز دارند غذا مصرف ميکنند و اصراف و حيف و ميل ميکنند بطوري که به تدريج که اين سکوي غذا به طبقات پايين تر ميرسد چيز خاصي به ساير زندانيان زيردست نميرسد و از طبقات مياني به پايين زندانيان دست به گريبان گرسنگي و مرگ هستند. شخصيت اصلي داستان به تشويق يکي از کارمندان سابق اين سازمان تلاش ميکند که اين نظام ظالمانه زندان را به هم بزند و به هر طريقي که هست غذاي موجود را از طبقه اول تاطبقه آخر مديريت و جيره بندي کنند که به همه زندانيان غذا برسد.
|