خلاصه فيلم: بينى و بين الله من خودم چيزى نديدم... حالا خاك براش خبر نبره اما شنيده بودم خرابه!... نه ازون خراباى بيخود؛ نه اصلن خرابيش پيدا نبود. شايدم پشت سرش چو انداخته باشن. گاهى يه پرايد سفيد سرگذر پياده ش مى كرد ولى در كل چيزى نديدم. حالا اينكه چرا و چه جورى خفه ش كردن يه بحث ديگه س. آخه آدم خراب ام باشه كه نبايد خفه ش كرد!
|