| 
							 
							
								 | 
																 | 
				  
   
 
									
					
 
	
		| خلاصه داستان : | 
	 
	
		| 
			پروانه در محلهاي در حومه شهر تهران صاحب يک عطاري است و خانوادهاي ضعيف دارد. پدرش در زندان است و بخاطر دزدي از همسايه به زندان افتاده و برادرش ايمان نيز بخاطر همدستي با پدرش تحت تعقيب است. فرهاد که همبندي پدرش است با پروانه براي کارهاي پدرش هر از گاهي در ارتباط است.
		 | 
	 
 
								 | 
						   
						 
	   |