1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 663  تاريخ مخابره خبر:  ۶/۶/۱۳۸۳  نوع : خبر
 کد خبر : 138306092004  ساعت مخابره خبر: ۱۳:۰۳:۴۱
    ۱۳۸۳/۰۶/۰۶                              تاريخ نشر خبر :  
 

حميد قنبري: من متعلق به تئاترم نه راديو... كار ما جلوگيري از ساخت فيلم‌هاي مبتذل بود...من به جاي جري لوييس في البداهه گويي مي‌كردم../‌2/

حميد قنبري، هنرپيشه‌ي پيشكسوت تئاتر دهه‌ي بيست، درباره‌ي فعاليت‌هاي خود در سينما و راديو چنين گفت: از سال 1330 كار فيلم را شروع كردم و در حدود 16 فيلم سينمايي بازي كردم اولين كار را خطيبي با نام “دستكش سفيد” نوشته بود و بعد از ان در فيلم‌هايي چون “جدال با شيطان“،“زندگي شيرين است“،“لات جوانمرد“،“ستارگان مي‌درخشند“،“عمو نوروز“،“انسان پرنده“،“يك نگاه“،“بلبل مزرعه“،“عروس پشت پرده“،“بام عشق“،“دختر همسايه“،“بچه ننه“ و .... بازي كردم و در كنار افرادي چون مجيد محسني، حسين مدني. محمدعلي زندي، حسن خردمند، غفاري، خطيبي، اميني و ... كار مي‌كردم.

    قنبري در ادامه با افتخار به تاسيس سنديكاي هنرمندان فيلم به خبرنگار ايسنا گفت: در آن زمان تشكيلات صنفي زيادي درست مي‌شد ولي چون عوامل آنها پيگير نبودند، كار هيچ يك از آنها به نتيجه نمي رسيد.
    همان موقع من به مجيد محسني پيشنهاد دادم كه دنبال سنديكا را بگيرم و آن را به تصويب برسانم يكسال تمام كارهايم را كنار گذاشتم و دويدم، تا نهايتا سنديكا را به ثبت رساندم خودم دبير و مدير ا جرايي و مجيد محسني رييس سنديكا بود و البته چون او وكيل بود، بعد از مدتي طي بخشنامه‌اي كه وكلا نبايد كار صنفي با ثبت سنديكا و شروع فعاليت‌هاي آنجا همه را بيمه كردم. از طرفي كارت‌هاي شناسايي كه براي اعضا درست كردم آنقدر معتبر بود كه ويزاي آمريكا هم با آن مي دادند.
    قنبري ادامه داد: روز اول كه سنديكا شروع به كار كرد، نود درصد از هنرمندان طلبكار بودند ولي بعد از آن كار به جايي رسيد كه هيچ كس طلبي نداشت بري اين كار يك كميسيون حل اختلافات گذاشتيم كه تا زماني كه هنرمندي طلبي داشت، اگر مدير توليد، كارگردان و ... بدهي او را پرداخت نمي‌ كردند جلوي ادامه‌ي كار گرفته مي‌شد و با اين روش ديگر كسي جرات نداشت تا پول هنرمندي را بخورد.
    در اين سنديكا تقريباً دوازده كميته فعاليت داشتند كه شامل كميته بازيگران، كارگردانان، كميته فني، طراحي دكور و صحنه و ... بود. هر چند كه با وجود چنين بخش‌هايي ما در سناريو و يا فيلمنامه دخالت نمي‌كرديم چون اين مسئله مربوط به وزارت فرهنگ و هنر بود. در واقع كار اصلي ما جلوگيري از ساخت فيلم‌هاي مبتذل بود و حتي گر فيلم خوبي در آن دوران سا خته مي‌شد تشكيل جلسه مي‌داديم و از عوامل فيلم تقدير مي‌كرديم.
    مثلاً آن زمان براي ساخت فيلم “در شيكاگو“ يك سكه طلا و يك لوح تقدير به هنرپيشه مرد داديم.
    علاوه بر تمام اين كار ها، سالي يكبار در تالار وحدت كنسرت مي‌گذاشتيم و از تمام نوازندگان و خوانندگان راديو و وزارت فرهنگ و هنر دعوت مي كرديم و براي مردم كارت رايگان صادر مي‌كرديم.
    مسوول برنامه خودم و خانم پروين سرلك بود كه قسمتي از بخش موسيقي ايراني وزارتخانه دست او بود.
    اداره تمام اين افراد و برپايي چنين مراسمي خيلي سخت و فشرده بود و ما حدود شش ماه تمرين مي‌كرديم. دوبار هم برنامه را به صورت زنده در هتل شرايتون اجرا كرديم.
    سر هر ماه كه مي‌شد يك نفر مي‌آمد و اسامي تمام فيلم‌ها و برنامه‌هاي سنديكا را با مشخصات كامل آنها وارد دفترچه‌ها مخصوصي مي‌كرد كه تهيه كرده بوديم، لذا هر كسي كه احتياج به اطلاعاتي داشت، به راحتي با مراجعه به اين دفترها مشكل خود را حل مي‌كرد، هر چند كه با به هم خوردن سنديكا، اين دفترها هم مثل بقيه اثاثيه آنجا معلوم نيست به چه سرنوشتي دچار شدند.
    وي در ادامه با اشاره به فعاليت‌هاي خود در حوزه راديو و دوبله به ايسنا گفت: همزمان با فعاليت تئاتري به عنوان كارگردان، مدير دوبلاژ، گوينده، مجري برنامه، بازيگر و ... در راديو كار مي‌كردم از طرفي خواندن قطعات فكاهي كه مرحوم خطيبي مي‌سرود جزو برنامه‌هاي ثابت من بود يعني هر جمعه دو يا سه شعر انتقادي در قالب طنز مي‌خواندم.
    جالب اين بود كه صبح جمعه كه سوار ماشين مي‌شديم و به سمت اداره بي‌سيم راديو مي‌رفتيم، خطيبي هنوز هيچ نوشته‌اي را آماده نكرده بود و تازه فكر مي كرد كه در مورد چه چيزي بايد بنويسد. وقتي كه به مركز مي‌رسيديم، مي‌رفت و كنار حوضي كه در حياط بود روي نيمكت مي‌نشست و شروع به نوشتن مي‌كرد اين كار در حالي بود كه اركستر در اتاق تمرين بود و من هم بايد خيلي سريع آماده مي‌شدم.
    خطيبي به من مي‌گفت كه روي فلان آهنگ كار كن تا من متن را به تو برسانم. او بند بند شعر را مي ساخت و من با اركستر تمرين مي‌كردم، تا اينكه از طبقه بالا دستور مي‌دادند كه نوبت اجراي برنامه ما است.
    تا قسمت اول را تمام كنم، خطيبي بخش دوم را مي نوشت و به دستم مي‌رساند تمام اجراهاي ما در راديو به صورت زنده بود و از هيچ كدام از آنها هم مثل كارهاي تئاتري سند و مدركي باقي نمانده است.
    قنبري اضافه كرد: كار دوبله، يكي از جالب‌ترين فعاليت‌هاي من بود، مهمترين كاري كه در اين حوزه انجام دادم دوبله صداي جري لوييس است در واقع من به جاي جري لوييس في البداهه گويي مي‌كردم و از طرفي صدا و تيپ شخصيت او نيز از خودم بود شايد به همين علت بيشترين فروش فيلم‌هاي جري لوييس در خاور دور، در ايران بود.
    وي در پايان با اظهار تاسف از بها ندادن به هنرمندان پيشكسوت گفت: نبود امكانات صوتي و تصويري باعث شده كه امروز سابقه چندين دهه فعاليت تئاتري، سينمايي و راديويي ما را فراموش كنند شايد به همين دليل هم در حوزه سينما، مشخصات و بيوگرافي مرا جزو گويندگان راديو گذاشته‌اند، در حاليكه كار حرفه‌اي من بازي روي صحنه تئاتر است و نه گويندگي راديو.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com