با هرچيز واقعي ناب حتي اگر ضدمن باشند موافقم
كامران قدكچيان نويسنده، كارگردان و تدوينگر برجسته سينماي ايران است كه از پيش از انقلاب وارد حيطه فيلمسازي شد و تا امروز همچنان به كار خود ادامه مي دهد قدكچيان در گفتگوي با سايت سينمايي سوره گفت:
من از نسلي هستم كه كار را قبل از انقلاب شروع كرديم. اما تجربه اي كه از آن سال ها به دست آورده ام را هنوز هم به كار مي گيرم چراكه واقعاً تجربه موفقي بود و حدود 17 يا 18 فيلمي هم كه ساختم مرهون همان تجربه هاست. چهار، پنج سريال ساختم، حدود 150 يا 160 فيلم را هم تدوين كردم، 10 يا 12 فيلمنامه نوشتم و حدود 400 يا 500 آنونس ساختم البته در اين كار درحال حاضر بيش از دونفر توانايي ساخت آنونس را در كشور ندارند. در حال حاضر عضو شوراي مركزي كانون كارگردانان و رئيس شوراي صنفي نمايش هم هستم. - به عنوان رئيس شوراي صنفي نمايش و يكي از اعضاي اصلي و مركزي كانون كارگردانان، تحولات اخير خانه سينما را چگونه مي بينيد؟ تصور مي كنم اين مقوله، مقوله سياسي بود و مسايل مطرح شده به هيچ عنوان صحت نداشت. شايد نزديكي به انتخابات و فضاي سياسي جامعه هنري و اجتماعي كشور بي تأثير نبود. سعي شد از كنار مسئله پيش آمده يك طورهايي بي خطر و مطمئن رد شويم. ممكن بود كه در شرايط ديگر گونه اي متفاوت از اين انتخابات صورت مي پذيرفت؛ اما با اين همه و با تمام اتفاقات و مسايل پشت پرده اين انتخابات و جايگزيني ها به مصلحت بود و من با آن فعلاً موافقم. - شنيده ها و گفته ها حاكي است كه بخشي از فعاليت هاي بنياد سينمايي فارابي به بخش خصوصي واگذار مي شود نظر شما در اين باره چيست؟ اصولاً دولت هرجايي كه سودده نباشد و صرف نكند به ياد بخش خصوصي مي افتد. اگر سينما سودآور بود قطعاً سرمايه گذار اصلي خود دولت بود، شانس آورده ايم كه به صرف نيست! - آيا براي فجر بيست و سوم اثري را آماده كرده ايد؟ بله. الآن با فيلم آقاي «منوچهر مصيري» به نام «ازدواج صورتي» انشاءالله در فجر شركت مي كنم. تدوين فيلم به عهده بنده است. البته مقداري دير شروع كرديم اما اميدوارم كه به جشنواره برسد. - شما از فيلمسازان كهنه كار سينماي ايران هستيد به نظر آن استقبالي كه پيش ترها مي شد الآن از فيلم هاي توليد شده كمتر به عمل آيد؟ به اعتقاد من ربطي به قبل يا بعد انقلاب ندارد. مسئله زمان است. تكنولوژي و رسانه هاي گروهي به اين وسعت نبود. تلويزيون براي ما همه دنيا محسوب مي شد كه آن هم محصور به برنامه هاي خاص خودش مي شد كه الآن هم همين ويژگي را در نوع ديگري دارد. بحث تفريحي و خوش گذراني بودن سينما مطرح بود، چراكه مردم دوست داشتند در مراكز بيرون از خانه وقت بگذارنند. ارزان تر از سينما هم تفريحي وجود نداشت. به همين دليل برخي از فيلم هاي قبل از انقلاب تبديل به «كاباره» مي شد. الآن همه چيز عكس شده است. حتي اگر سينما را تفريح بدانيم؛ يك كارمند كه قصد دارد تفريح كند و خانواده اش را از منزل بيرون بياورد، بليط بخرد و برگردد برايش بالاي 10000 هزار تومان تمام مي شود خب برايش صرف نمي كند. چه كار كند؟ مي رود يك ماهواره مي خرد، سيستم پخش ديجيتال تهيه مي كند و در محيطي راحت و بي دغدغه فيلم اش را نگاه مي كند. دي وي دي با صداي دالبي مي بيند مي شنود. رفقا را هم دعوت مي كند كه دور هم باشند. به همين دلايل بيرون رفتن از خانه به صرفه نيست. مسئله ديگر مسئله فرهنگي است. بيرون رفتن جوانان از منزل، آسيب آور است. جامعه گيرهاي متفاوتي براي جوانان ترتيب مي دهد، در نتيجه ترجيح جوان ها هم ديدن ويديو در منزل مي شود و عملاً قشر بزرگي از مخاطبين سينما به سينما نمي آيند. حالا هم كه آمده اند ابرويش را درست كنند، زده اند چشمش را كور كرده اند. دوستان دارند دوربين مداربسته داخل سينماها كار مي گذارند كه مثلاً با قاچاق مقابله كنند، كي اجازه مي دهد كه از زن و دخترش فيلم بگيرند آن هم به بهانه مبارزه با قاچاق! مبارزه با قاچاق اين شكلي است؟ مسئله ديگر، سالن هاي سينماست. اين سالن ها مربوط به قبل از انقلاب و با آن شرايط رواني و فرهنگي ساخته شده اند، عمرشان تمام شده است. خودسازه سينما محل جذب تماشاچي محسوب مي شود؛ اما سينماهاي ما همان سينماهاي جعبه اي و فاقد امكانات، مركزيت سينماها هر چقدر به بالاي شهر نزديك باشد و كمتر محل گذر باشد تماشاچي اش به لحاظ خانواده پذيري و حضور پدر و مادرها در سالن هاي سينما بيشتر مي شود. به همين دليل سينماي پرتماشاچي لاله زار و كريستال و ... الآن تماشاچي ندارد. براي تفريح خانوادگي محل مناسب قطعاً سينماهاي بالاي شهر است. يعني همان 4 يا 5 سينماي بالاي شهر مثل «فرهنگ» و «آفريقا» و ... حالا هم اگر قرار است سينماي با كلاس بين المللي بسازيم تنها چاره اش ساخت آن در بالاي شهر تهران است اين موضوع چه در تهران چه درشهرستان فرقي ندارد. كيفيت توليد هم خودش يك عامل مهم است. «فرانسيس فورد كاپولا» اگر در پشت ميزش فكر كند كه يك شهر بايد ساخته شود و بازيگرش چند پلان به آن شهر نگاه كند فوراً برايش مهيا مي شود الآن بايد «احمدرضا درويش» تبريك گفت كه 30 اراده تانك و 2 فروند ميگ 21 و يك قطار را در فيلمش استفاده كرده است. اين يعني معجزه! - قائل به تعريف سينمايي به نام سينماي ملي هستيد؟ صددر صد! فيلم ايراني يعني هويت ايراني، همين مسئله خليج فارس يعني همه ايران. به اين سادگي هم نيست كه بگويند براي خليج فارس بسازيد و هيچ حمايتي نشود. پول بايد خرج كنند، همان كاري كه عرب ها براي سرقت هويت ما انجام دادند. پول باشد ما هم دينش را ادا مي كنيم! مسئله كه شخصي نيست، عزم ملي و هزينه مي خواهد. - حضور سينماي ايراني در خارج از كشور را چطور ارزيابي مي كنيد؟ سينماي ايراني در خارج از كشور 2 دسته است. به عقيده من انتلكت هاي واقعي داريم كه مثل عباس كيارستمي ايران و ايراني را به درستي معرفي مي كنند. اين ها هرچه كه مي سازند از تراوشات فكري خودشان است و خط نمي گيرند. بخش دوم، اداي روشنفكري را درمي آورند. دكان هاي سه نبش باز مي كنند. هرچيزي واقعي و ناب در فيلم را دوست دارم و با آن موافقم حتي اگر ضد من باشد. ريشه اش واقعي و انديشمندانه نباشد فوراً خودش را با ادا و اصول بي معني نمايان مي كند كه با آن مخالف بوده و هستم. - درپايان درباره پروژه فيلم «دروغ» كه قرار بود بسازيد صحبتي هست؟ بله! فعلاً به دليل عدم فراهم شدن منابع مالي و مسئله تهيه كنندگي متوقف شده است.انتهای پیام /