سينما يك كلاس درس است
منوچهر مصيري (كارگردان) فيلم سينمايي «ازدواج صورتي» است وي كه با فيلم «دنيا» به عنوان فيلمسازي مطرح خود را شناساند پيش از اين در زمينه تهيه كنندگي نيز فعاليت مؤثري داشته است.
«مصيري» در گفتگو با سايت سينمايي سوره گفت: از سال 1360 تا 1364 به همراه آقايان «قدكچيان» «مرحوم رضا ميرلوحي» و «مهدي فخيم زاده» شركت فيلمسازي «فيلميران» را بنيان نهاديم و فيلم «خاك و خون» «كامران قدكچيان» را به شكل مستقل تهيه كردم و 8 فيلم نيز ساخته ام. وي درباره ساخته اخيرش «ازدواج صورتي» ادامه داد: طرح اوليه فيلمنامه «ازدواج صورتي» را آقاي «سعيد رحماني» نوشته كه توسط من بازنويسي و كارگرداني شد. تهيه كننده اين فيلم هم توسط «تصوير نوين فر» و آقاي «هوشنگ نوراللهي» صورت گرفت كه اميدواريم در صورت فراهم شدن شرايط در جشنواره بيست و سوم فجر شركت كند. سينماي مورد توجه ام، سينمايي است كه مورد عنايت عموم مردم باشد. به نظرم سينمايي كه با يك طبقه و قشر خاص ارتباط برقرار كند و موضوع آن تيپيكال باشد سينما نيست. سينما تركيبي از روشنفكري و هنر است. سينما متبلور است. نشان دهنده مشكلات و معضلات جامعه، بحث تفكيك هنر به روشنفكري و غير آن بحث بي مورد و غلط و بي فايده اي است؛ چون مقوله سينما يعني هنري والا و بسيار مطرح در جهان كه موضوعش انسان با همه پستي و بلندي اش است. نمي شود چنين تفكيكي قائل شد. فيلم براي همه مردم ساخته مي شود و به نظرمن، فيلمساز برجسته، فيلمسازي است كه بايد سعي كند با همه اقشار ارتباط برقرار كند كه البته كار فوق العاده سختي است. چون برآورده كردن درصد بالاي از توقعات يعني: هنر! - «منوچهر مصيري» درباره حضور فيلم هاي ايراني درخارج از كشور و برخي سياه نمايي هاي جشنواره پسند گفت: سينمايي كه بدبختي و فلاكت و بيماري جامعه را دستمايه مي كند و نشان مي دهد بدون نشان دادن وجوه زيبايي همان جامعه سينماي درستي نيست. شايد قصد ساختن فيلم مستند باشد؛ اما به نظرمي آيد نوعي سياست زدگي و جشنواره گرايي مدنظر است. انتقاد كردن بد نيست. انتقاد يعني سازندگي و ارائه راهكار براي بهتر شدن جامعه! اگر قصدشان دادن بدبختي ها و نكات منفي است؛ همه دنيا همين اوضاع مشابه ما را دارند؛ اما در كنارش پلان ها و سكانس هاي مثبت را بايد گذاشت تا با روح زندگي سنخيت داشته باشد. من خودم در خارج از كشور (اروپا) شاهد بودم استاد مي آيد بعضي از همين فيلم هاي منفي نماي نوعي ما را به دانش جويش نشان مي دهد و مي گويد اين يعني ايران! نتيجه مي گيرد كه: ببينيد ايران با همه منابع طبيعي و وسعت و نيروي انساني همين خرابه اي است كه مي بينيد آن وقت ما كه زمين به اندازه نداريم وضع و حالمان اين همه عالي است! اين طوري خودمان عليه خودمان تبليغ مي كنيم و آن ها هم برنده واقعي مي شوند. چرا؟ چون استدلال مي كند ايران سومين كشور ثرومند جهان است. دومين منابع عظيم جهان را دارد و ما كه نداريم وضعمان بهتر است. با اين همه درست است كه فيلمساز بايد انتقاد كند؛ اما زيبايي هم وجود دارد. - سينما مقوله اي صنعتي است كه به هنر درمي آيد اين موضوع را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ سينما تركيبي از هنر و صنعت است. در كشورما سينما جدي تلقي نمي شود. مشكل نگاه به مقوله سينما غلط است دولت بايد شرايطي فراهم كند تا سرمايه گذاري، سودآور بشود. بايد نگاه تغيير كند و آن سوتر از ايران را هم ديد. مثلاً مي خواهي در پارك فيلمبرداري كني، شهرداري مانع مي شود. درباره همين فيلم «ازدواج صورتي» در دانشگاه فيلمبرداري داشتم، مسئولان دانشگاه اصرار داشتند كه نبايد به هيچ استاد و دانشجويي در فيلم اسائه ادب شود و خدايي ناكرده بگويم روي چشم يك نفر به خصوص كه با دانشگاه در ارتباط است ابرو است. نيروي انتظامي حتي از ما خواست كه بعضي از قسمت هاي فيلمنامه را كه به تأييد و تصويب ارشاد رسيده را تغيير بدهيم! اين در حالي بود كه حتي يك لباس را هم از ايشان به عنوان كمك نخواسته بودم! اين طور كه نمي شود به آثار خوب جهاني انديشيد! وي در اشاره به سيستم هاي ديجيتالي كه جديداً وارد تكنولوژي سينماي ايران شده افزود: من هنوز سيستم پخش و مونتاژ ديجيتال كه گفتيد را تجربه نكرده ام. بايد خوب و مؤثر باشد؛ اما من تجربه اش نكرده ام. وي سينماي فعلي را دچار مشكلات عديده اي دانست و گفت: اگر ما سينماي خود را به عنوان صنعت بشناسيم و درك كنيم بسياري از مشكلاتمان حل مي شود. تا وقتي سينما را هنر بدانيم همين وضعيت اسف بار كه سينما خرج خودش را هم در نمي آورد، خلاص نمي شويم. نگاه بايد سودآور و صنعتي باشد. ما كه نمي توانيم با تكنولوژي روز جهان رقابت كنيم اما براي مقابله با اين وضعيت چاره اي جز به روز شدن و تجارتي كردن فعاليت سينمايي نداريم. با اين وضعيت تنها مي توانيم روي قصه ها و فيلمنامه هامان كار كنيم! سينما يك تعريف دارد! سينما! اگر مثال بزنم مي گويم سينما مثل كتاب فروشي است نمي شود بگويي همين يك نوع كتاب را داري. خواننده مجبور نيست فقط جمال زاده بخواند بايد همه نوع سليقه اي را مطرح كرد و به آن بها داد. مصيري در پايان گفت: سينما يك كلاس درس است. اين كلاس درس 60 دقيقه طول مي كشد؛ 50 دقيقه اش تفريح است و 10 دقيقه اش آموزش؛ اگر درس را درست بيان كرديم و نشان داديم آن 50 دقيقه هم به آموزش تبديل مي شود.انتهای پیام /