بهرام دهقان در گفتگو با سايت سينمايي سوره:
سينماي ايران به چيزي بيش از سيستم ديجيتال نياز دارد؛ يعني به خود سيستم
«بهرام دهقاني» تدوين گر كهنه كار سينماي ايران كه هم اكنون در حال تدوين فيلم سينمايي «خيلي دور، خيلي نزديك» ساخته سيدرضا ميركريمي است در گفتگو با سايت سينمايي سوره گفت:
 من از همان سال هاي سينماي بعد از انقلاب به سينما وارد شدم چون رشته سينما را به عنوان تخصص دانشگاهي انتخاب كردم و در رشته مونتاژ فيلم، فارغ التحصيل شدم. سال هاي 61 تا 63 كه سينماي جديد ايران راه افتاد و با تشكيل بنياد سينمايي فارابي و معاونت سينمايي ارشاد طبيعتاً همسو با ديگر درس خوانده هاي سينما، بنده هم وارد عرصه سينماي جديد ايران شدم در اوائل كار بيشتر به كارهاي صحنه مثل برنامه ريزي و دستياري كارگردان هاي مختلف پرداختم بعد با فاصله بسيار كمي وارد حيطه تخصصي ام يعني مونتاژ شدم و صحنه را رها كردم و تا سال 64 كه فيلم «جدال» ساخته «محمدعلي سجادي» را مونتاژ و تدوين كردم. - به نظر شما مونتاژ ما درچه جايگاهي است و آيا ضعف ها يا قوت احتمالي آن به برداشت هاي كارگردان هاي سينماي ما برنمي گردد؟ ببينيد مونتاژ حاصل آن چيزي است كه كارگردان در حين فيلمبرداري جمع آوري مي كند و به تدوين گر مي رساند؛ بنابراين مونتورينگ كاري است كاملاً وابسته به متريال كارگردان در حين فيلمبرداري اثرش. - به نظر در برخي از فيلم ها كايتنگ هايي بدون حساب و شبيه راف كات با كنتراست هاي بالا و با عدم توجه به وحدت موضوع، كيفيت سبك و نوع لنز استفاده شده، به كار مي رود، نظر شما در اين مورد چيست؟ درست است؛ اما سينما بابت پيشرفتي كه در به كاربردن زبانش پيداكرده بايد در همه اركانش پيشرفت كند. ميزان تغييراتي سينما به لحاظ بصري و تصويري كاملاً عادي است با اين همه، مردم هر نوع تقطيع خشن و ظاهراً عجيب را هم مي پذيرند، حتي اگر هنرمندانه هم نباشد. از اولين سال هاي مونتاژ حرفه اي در ايران حدود چهل سال مي گذرد، سينما اين تحولات را مي پذيرد در سينماي ايران هم اتفاقات خوب و حساب شده اي در زمينه تدوين به مشكل پراكنده وجود دارد. البته با شما موافقم، سينماي ما مثل ساير اركان كشور، در برابر تغييرات سينما مقاومت مي كند. ما خيلي تلاش داريم كه خط كشي شده فيلم بسازيم؛ اما مشكل آنجاست كه ما اساساً سينماي كلاسيك وطني، سينماي تربيت شده و قانون مند و برنامه ريزي شده نداشته و نداريم. سينماي ما و به تبع آن مونتاژ ما به سياق آزمون و خطا شكل مي پذيرد؛ حتي فيلم هاي موفق يا ناموفق ما به همين روال توليد شدند. - ضعف هاي صنعتي و تكنيكي سينما از چه مسايلي بيرون آمدند؟ از ذات سينماي وارداتي ما. اگر بخواهيم مقايسه كنيم آن هم مقايسه اي صنعتي، يك طورهايي در روند خصوصي گرايي ما در زمينه سينما حقيقت وجود دارد. سينماي ما شخصي است و نگاه همگاني و عقلاني برآن وجود ندارد. همين امر در تدوين و صداگذاري و ديگر اركانش به راحتي ديده مي شود من حتي زماني كه فيلم را تدوين مي كنم مطمئن نيستيم چي از آب درمي آيد؛ چون كار شخصي نيست، اما انفرادي انجام مي شود. من حتي بعدها كه فيلم به نمايش درمي آيد هم راجع به آن نمي توانم قضاوت بكنم. - پس، از ديدن فيلم خودتان هم لذت نمي بريد. بله! چون من يك تماشاچي عادي نيستم. چيزهايي را كه مي بينم با ديد تماشاچي فرق مي كند. من همه چيز را ريز و تقطيع مي كنم و تماشاچي فرق مي كند. من همه چيز را ريز و تقطيع مي كنم و تماشاچي به دنبال يك كليت است. او (يعني تماشاچي) به فيلم عشق مي ورزد يا متنفر مي شود و من هيچ كدام از اين دو احساس را صاحب كفايت حرفه اي نمي دانم. به ندرت ممكن است لذت ببرم، اين يك كار دقيق و حساب شده و پر از مسئوليت است. مسأله من عقل است بي هيچ تعارفي. تدوين هم يعني همين! چينش منظم قطعات كه انتخاب شده است يا مجبوري كه انتخابشان كني! گاهي زمان و فرصت دست مي دهد و يك تدوين خوب انجام مي دهي، گاهي زمان و فرصت نيست باز هم تدوين خوبي انجام مي شود گاهي هر دو اين ها هست و كار بدي ايجاد مي كني، بستگي زيادي به كارگرداني و متريال آن دارد، تدوين كشور چندان در خراب بودن بعضي فيلم هاي توليد شده مان نقش ندارد. گرچه بي تأثير نيست. - درست است كه مي گويند تجربه تدوين هر فيلم با فيلم بعدي متفاوت است و تجربه هيچ كدام به درد هم نمي خورد؟ بله، صددرصد! تجربه هر فيلم با فيلم قبلي فرق دارد و به درد هم نمي خورد، هر فيلم يك موجود كامل و متفاوت است، البته اصل شناخت تصوير و محل هاي برش ثابت است؛ اما هر فيلم كليت و اجزاي خودش را دارد و با فيلم ديگر متفاوت است همين هم دليل جذابيت حرفه اي تدوين گري است. - شما از اعضاي مستعفي خانه سينما هستيد در اين باره توضيحي مي دهيد؟ نه! با دوستان تصميم گرفته ايم كه در اين باره هيچ صحبتي نكنيم، مسأله از اساسش بي معنا است، خود من از كساني بودم كه پيشنهاد استعفاي جمعي را دادم و خوشبختانه روال قانوني هم طي مي شود و ترجيح بنده سكوت كردن است. - شرايط سينماي ايران چندان مورد توجه دست اندر كاران نيست نظر شما دراين باره چگونه است؟ سينما ايران الان واقعاً شرايط خوبي ندارد، كه البته اين هيچ ربطي به مسأله فروش فيلم ها ندارد. اصلاً معتقد نيستم كه چون به روز نيستم پس سينماي ما خراب شده است. مشكل اين است كه دراساس شبيه يك «كارخانه» نيست همين ماشين پيكان صاحب تشكيلات منسجم توليد است و 37 سال است كه توليد دارد و عمل هم مي كند، شايد بهتر است بگويم پيكان بر سينماي ما ارجحيت شكلي دارد. سينماي ما شبيه «سفالگري» است كه حاصل تلاش فرد است. ما حجم بالاي توليد سينمايي منسجم نداريم به همين خاطر با هر بادي سينما هم جا به جا مي شود. - تكنولوژي نمي تواند كمك كند؟ الآن تكنولوژي ديجيتالي مونتاژ هم وارد عرصه سينماي ايران شده است. مشكل ما كه مشكل فن نيست. نه اينكه واقعاً نيست، اما ما هرچه داريم از تلاش هاي شخصي است، ما صاحب سيستم نيستيم، سينماي آمريكا هم فن دارد هم سيستم كه مي شود هاليوود! استعداد دارد و استعداد مي گيرد و تكنولوژي هم دارد كه در سيستم عمل مي كنند! بله، خلاصه اش مي شود اينكه، سينما بايد، فيلم هايش را براساس تماشاچي اش بسازد يعني فيلم ساز با هر تفكري فيلمش را بسازد و تماشاچي هم برود فيلمش را ببيند و خلاص. اگر «اوليوراستون» فيلمي ساخت و تماشاچي استقبال نكرد كه ديگر نبايد اعدامش كنيم. سينما يعني بسازيم كه ببينند، همين! - سيستم جديد مونتاژ ديجيتالي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ اين سيستم بايد وجود داشته باشد و با آن كار كنيم به همان دليل كه ديگر هيچ منشي اي با ماشين تحريرهاي IBM قديمي كار نمي كند و با كامپيوتر تايپ مي كند. البته معتقدم سيستم هاي مونتاژي ميز تدوين افقي «اشتينبك» آلماني كه از اولين دوران سينماي ايران در كشور مورد استفاده قرار گرفته و هنوز هم كار مي كنند از استاندارد بالايي برخوردار است. يا «موويولاي» آمريكايي يا همان سيستم عمودي مونتاژ به شدت عالي هستند. اين اتفاق طبيعي است و بايد ميز مونتاژهاي ديجيتالي هم مي آمد كه آمد اميدوارم فيلم ها را بهتر مونتاژ كنيم. گرچه سينماي ما به چيزي بيش از سيستم ديجيتال نياز دارد يعني به خود سيستم!انتهای پیام /