عليرضا غفاري:
افتخار حوزه هنري اين است كه فيلم سفارشي نمي سازد
حتي يك فريم از فيلم هاي حوزه هنري به دليل وجود كارشناسان راستين آن اصلاحيه نخورد.
به گزارش سايت سينمايي سوره، نخستين نشست از روز دوم جلسات نقد و بررسي فيلم هاي اكران شده جشنواره بين المللي فيلم فجر سينماي مطبوعات به فيلم «غروب شد بيا» نخستين ساخته بلند سينمايي «انسيه شاه حسيني» اختصاص داشت كه با حضور كارگردان و نماينده تهيه كننده فيلم در محل سينما صحرا برگزار شد. «انسيه شاه حسيني» كارگردان فيلم «غروب شد بيا» كه در بخش مسابقه سينماي ايران و مسابقه فيلم هاي اول و دوم شركت دارد، گفت: در اين لحظه بخصوص كه بايد مهمترين لحظه براي من كارگردان باشد، درگذشت نابهنگام دوست و ياور هميشگي ام «محمدرضا شريفي» است كه همه چيز را از اهميت خود انداخت. او همواره مرا نصيحت مي كرد كه مراقبت باشم و حساسيت زيادي به فيلم هايم داشته باشم و من نيز با حرف هاي او بسيار دويدم و به آن لحظه كه در حد توانم بود، رسيدم. من مي خواستم با «محمدرضا شريفي» كار كنم. اما باور نمي كنم كه او ديگر در ميان ما نيست! «عليرضا غفاري» نماينده سازمان توسعه سينمايي سوره گفت: مرگ پايان كبوتر نيست. من هم به نوبه خودم درگذشت دوست هنرمندم آقاي «شريفي» را به جامعه هنري و خانواده محترمشان تسليت عرض مي كنم. سينما هنر پويا و زنده اي است كه هر روز متولد مي شود و اين جلسه هم درادامه پويايي هنر سينماست. توصيه مي كنم كه به احترام زندگي و حضار محترم، اهالي شايسته مطبوعات و رسانه ها، اين گفت و گو را ادامه بدهيم. سپس انسيه شاه حسيني در پاسخ به اين سؤال كه آيا وسوسه كارگرداني بر نويسندگي وي چيره شده است، گفت: خير، وسوسه اي در كار نبود و نيست. من زماني كه مي نوشتم با حس يك كارگردان دست به قلم مي شدم، چون تحصيلاتم از ابتدا كارگرداني سينما بود. براي من مثل وسوسه بازيگران پا به سن گذاشته كه حالا مي خواهند كارگردان شوند وسوسه اي وجود ندارد. از ابتدا مشكلاتي وجود داشت چون شرايط ساخت فيلم برايم مناسب نبود. فيلمنامه نويسي به من تحميل شد و همگان بي اختيار بر اين تحميل، اصرار داشتند و به عنوان فيلمنامه نويس تشويقم كردند. تا آن كه احساس كردم فيلم هايي كه از روي فيلمنامه هايم ساخته مي شد با جنس آثارم تفاوت دارد كه البته طبيعي هم بود كه اين تفاوت وجود داشته باشد. اميدوارم كه راهم را اشتباه نرفته باشم. وي افزود: همه شما مي دانيد پيش ترها، فيلم هاي بومي و روستايي فراوان ساخته مي شد و همه يك جور صحبت مي كردند. پس و پيش كردن فعل ها و واژگان عملاً توهين آميز بود تا واقعي. بنابراين تصميم گرفتم كه فيلم يا «مستند گونه» باشد يا فارسي محض صحبت كند. ديدم «فارسي گويي» بدتر است. ترجيح دادم كمي به نفع تماشاچي تقلب كنم و تعديل لهجه و زبان صورت بدهم. به نظرم در حد همان زيرنويس انگليسي هم اگر تماشاچي از كارم دريافت كند و قصه را بفهمد، كافي است. ترجيح دادم به جاي توليد نوعي لهجه توهين آميز جعلي و ساختگي، زبان را به شكل نزديك به اصل استفاده كنم. من همه تلاشم اين بود كه متعادل برخورد كنم؛ چون نمي خواستم اصل ماجرا لطمه بخورد؛ البته ممكن است سپس از جشنواره از زيرنويس فارسي هم استفاده كنم. «عليرضا غفاري» در پاسخ به اين سؤال كه چرا در تيتراژ فيلم نام «مسعود جعفري جوزاني» به عنوان تهيه كننده قيد شده اما ايشان به عنوان نماينده حضور دارد گفت: آقاي جوزاني قبول زحمت كرده بودند و حتي فيلم با نام ايشان اجازه ساخت گرفته بود اما به دليل آنكه فيلم ديگري ساخته شده بود و به لحاظ مالي ايشان در تنگنا بود، و عملاً تهيه كنندگي به دست تهيه كننده ديگري كه همان سازمان توسعه سينمايي سوره است صورت پذيرفت و بنده نيز به عنوان نماينده تهيه كننده در اينجا پاسخ گوي سؤالات هستم. وي در ادامه افزود: هر اثري كه نيازمند الصاق و سنجاق كردن صاحب اثر به خود باشد،دچار لكنت است. اينكه چرا حوزه هنري اين كار را تهيه كرده جوابش مشخص است. امسال حوزه، با پنج فيلم متفاوت و در خور، در جشنواره حضور دارد كه هركدام در ژانر ويژه اي قرار دارد. فكر مي كنم خود آثار بيان گر كيفيت نگاه حوزه به مقوله سينماست. افتخار مي كنم كه مي گويم، سازمان توسعه سينمايي سوره، هيچ قصه اي را به هيچ فيلمسازي سفارش نداده و نخواهد داد؛ يعني ما فيلم سفارشي در هيچ شرايطي توليد نخواهيم كرد و همه اهالي سينما كه قصه هاي متفاوت در ژانرهاي مختلف و با نگاه هاي متفاوت دارند به شرط هم سويي منطقي با ديدگاه هاي منطقي حوزه هنري حمايت و تشويق خواهند شد و پنج فيلم توليد شده، مؤيد نگاه درست سازمان توسعه سينمايي سوره و حوزه هنري در اين داعيه است. انسان معاصر ايراني و امروز و سينماي ايران ما را مهياي اين حركت بزرگ فرهنگي كرده است و اين اثر در همه سطوح و لايه هاي خود مورد قبول و حمايت حوزه هنري است. «شاه حسيني» در ادامه گفت: فيلم داراي لايه هاي زيرين است و به روح بشري اشاراتي دارد؛ اما من نمي خواهم وارد مباحث روان شناسي و بحث هاي آنچناني شوم كه بعدها چوبش را بخورم. بحث فيلم، بحث شناختن و شناساندن بستر و جامعه جزيره قشم است. وي اضافه كرد: يك سري داستان هاي فرعي وجود دارند كه در كار باعث، شخصيت پردازي مي شوند و اين به دليل طبيعت يك رمان نويسي مثل من است و اين قصه هاي فرعي، اصل موضوع را تحت الشعاء قرار نمي دهد. اينها كاتاليزورهايي در جهت شناساندن وضعيت، موقعيت آدم ها و اصل ماجرا به تماشاچي هستند. ما يا آدم ها را مستقيم با كنش هايشان معرفي مي كنيم و يا با عملكرد ديگران نسبت به آدم هاي ديگر شناخت پيدا مي كنيم. پايان يك فيلمنامه منسجم، بايد طوري باشد كه به نوعي در آخرين لحظات آدم هاي ماجرا به سرانجام برسند و به شكلي دور هم مي آيند. من مخصوصاً مي خواستم كه پاياني ساده و روان و ساختارشكن داشته باشم. اتفاقي واقع گرايانه و به دور از «فمنيست بازي» و يا چاقوكشي و يا اينكه مردها را تحقير كنم و يا زن ها را بزرگ تر از آنچه كه هستند نشان بدهم.انتهای پیام /