گفتوگو با عوامل فيلم سينمايي «روز سوم»
لطيفي: اميدوارم «روز سوم» به جشنواره فجر برسد
كارگردان فيلم سينمايي «روز سوم» گفت: اميدوارم فيلم «روز سوم» تجربه خوبي براي من باشد. اگر خدا كمكمان كند اين فيلم به جشنواره امسال نيز خواهد رسيد.
به گزارش سايت سينمايي سوره، محمدحسين لطيفي در خصوص چگونگي به عهده گرفتن كارگرداني فيلم سينمايي «روز سوم» گفت: آقايان جلالي و آخوندي خيلي اذيت شدند چون قرارداد من براي دو تا كار سينمايي بود كه زور تلويزيون به سينما چربيد و مجموعه «صاحبدلان» را به عهده گرفتم و نزديك 5 ماه طول كشيد. البته پيش توليد «روز سوم» را شروع كرده بوديم و اگر خدا كمكمان كند اين فيلم به جشنواره امسال نيز خواهد رسيد. هر چند كه من اعتقادي به سيستم جشنواره فجر ندارم و فكر ميكنم كه كلا بايد سيستم آن عوض شود ولي دوستان معتقد هستند كه چون كار متفاوت است بايد در جشنواره شركت كند. وي در مورد فيلمنامه «روز سوم» اظهار داشت: قصه اين فيلم مبناي واقعي دارد. اتفاقي افتاده است و ما به عنوان فيلمساز نسبتا سينمايي بايد دخل و تصرفي در آن كنيم اما در اصل، بنياد اين قصه مستند است. اين فيلم قصه دختري است كه در خانه محبوس است و عراقيها دورتا دور محل را گرفتند و برادري كه مي خواهد خودش را به خواهر برساند. اما آن چيزي كه من را وسوسه ميكند شخصيت و آدمها است. لطيفي اضافه كرد: بايد باور كنيم كه خرمشهر قبل از سقوط، يك شهر با خواستهها، عشق، آرزو، ازدواج، مرگ و غيره است اما با يك حمله ناجوانمردانه، همه چيز رنگ خون و تباهي ميگيرد ولي اين بچهها زنده هستند و زندگي ميكنند. در اكثر كارهاي دفاع مقدس يك سري آدم آسماني خلق ميشود كه در بين ما آدمهاي زميني زندگي ميكند. اما حقيقت اين است كه اينها زميني و عاشق زندگي هستند و آنچه عشق مي ورزند را در طَبق اخلاص ميگذارند. آنها عاشق طبيعت و زندگي هستند اما همه اينها را روي زمين ميگذارند؟ اگر تمام اين عشق را نشان دهيم معناي ايثار و آن هدف بلند مشخص ميشود و قصه «روز سوم» اين اجازه را به من ميدهد. قصه ما هم از يك ماه بعد از جنگ ايران و عراق شروع مي شود و 4 روز آخر سقوط خرمشهر را نشان ميدهد. وي در پاسخ به اين سؤال كه چقدر فيلم «روز سوم» در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مؤثر خواهد بود، گفت: من وقتي ميخواهم كاري را شروع كنم دنبال اين نيستم كه ستارهترين را به هر قيمتي، سرجايي بگذارم كه غلط است. ما يك سري فيلمها را در ايران داريم كه دوستان بازي ميكنند در حالي كه نقشها مال آنان نيست ولي چون محبوبيتي بين مردم در سينماي ايران دارند، انتخاب ميشوند. ما هر لحظه از جنگ را واقعي تصور كنيم فرهنگ ايثار و شهادت هست. ما بايد راست بگيم و به قول بچهها آدمها راست راستكي باشند. من وقتي از خيلي رزمندهها، آدمهايي كه در جنگ بودند، سؤال ميكنم ميگويند «كم پيش ميآيد فيلم جنگي را ببينيم، آخر اينها ما نيستيم» اتفاقاً آنها هستند كه ميتوانند بگويند اين صحنه راست يا دروغ است. كارگردان فيلم «روز سوم» در پاسخ به اين سؤال كه پس دليل كم مخاطب بودن فيلمهاي جنگي، عدم راستي در آن است؟ اظهار داشت: ممكن است خود من هم اشتباه كنم. من شاگرد مدرسه سينما هستم و دارم ياد ميگيرم. اولين چيزي كه برايم مهم است توانايي بازيگر هست. بازيگر بايد توان داشته باشد كه خود بازي كند. به عنوان مثال وقتي من برزو ارجمند را انتخاب ميكنم ميخواهم اميري با مايههايي از برزو ارجمند داشته باشم. من مي گويم بايد 30 درصد خودش باقيبماند. ما نيامديم فيلم بسازيم ما آمديم زندگي كنيم. زندگي را خلق كنيم. اگر قرار است زندگي را خلق كنيم آدمها بايد واقعي باشند. وي در خصوص فيلمهاي جنگي توليد شده در كشور، گفت: من به تمام اين فيلمها احترام ميگذارم. آنها در زماني كار ميكردند كه محدوديتهايي وجود داشت. من يادم ميآيد در فيلم سرعت يك سكانس جنگي داشتيم. عبدالرضا اكبري كه يك بسيجي بود با يك رانندهاي ميآمدند كه دو خمپاره در اطراف ماشين آنها ميخورد و ماشين كج ميشود. در اين صحنه اكبري ميگويد «گند زدي با اين رانندگي.» دوستان در سپاه گفتند كه اين جمله خوب نيست و بسيجي نميگويد گند زدي. وي افزود: سينماي جنگ يك تجربه است. اگر موفق شدم ميتوانم حرف بزنم. سينماي جنگ بعد از جنگ نتوانست مخاطب داشته باشد. چرايش را بگرديد پيدا كنيد. من اميدوارم غلط نروم. بپذيريد آخرين فيلم جنگي جدي اين مملكت كه اسمش را نميبرم، بليط مجاني در دبيرستانها توزيع شد تا سينماها پر شود. اين راه غلطي براي پر كردن سينماها است. اگر ايراد است، ايراد را جور ديگري حل كنيم. يك ميليارد و 800 ميليون تومان تبليغات براي اينكه مردم بيايند فيلم ببينند و آخر هم نميآيند. استفاده از 4 بازيگر كه فقط دو پلان در فيلم وجود دارند. همه غلط است. مثل باتلاقي است كه گير كرديم و در آن دست و پا ميزنيم. لطيفي اضافه كرد: اصل، قصه است. دست نويسندهاي را ميبوسم كه خوب بنويسد. اگر هم بد بنويسد من كاري ندارم. من بد نميگويم. به هر قيمتي شده عوضش ميكنم. خلق قصه به نوعي فتوكپي از حركت خداوند است. قصه خداوند، من و شما بازيگران آن هستيم. اينكه بنياد شهيد و امور ايثارگران سرمايهگذار اين فيلم است، بسيار خوب است اما اي كاش سرمايه گذاران خصوصي وارد كار شوند. رازهايي سينما دارد كه اگر كشفش كنيم مشكل حل ميشود. وي در پاسخ به اين سؤال كه بيشترين درصد بازيگران فيلم «روز سوم» جوان هستند، براي آنكه آنان در نقش خود فرو روند چه كرديد؟ پاسخ داد: من كارهاي نيستم. خدا بخواهد ميشود. در وجود بچهها ولوله است. مثل مسابقه دوميداني است كه بچهها انگشتانشان را روي زمين گذاشتند و منتظر اعلام حركت هستند. انتهای پیام /