ده سال بعد از«ابر و آفتاب»
محمود كلاري: اين فيلم مطلقا ربطي به سينماي كيارستمي ندارد
محمود كلاري دربارهي ساختهي سينمايياش «ابر و آفتاب» گفت: فرم فيلم براساس يك رويداد واقعي است. داستان اين فيلم براساس وقايعي است كه براي مرحوم نقشينه به هنگام ساخت فيلم «اي ايران» ناصر تقوايي رخ داد.
به گزارش سايت سينمايي سوره، فيلمبردار فيلمهاي «دلشدگان» و «مادر» همچنين در مورد عنوان تنها فيلمش در مقام كارگردان كه 10 سال، از ساخت آن ميگذرد، توضيح داد: ابر و آفتاب از پديدههايي هستند كه همواره براي اهالي سينما درگير كننده و آشنا است و بر سرنوشت فيلم تاثير گذار است. اما صرف نظر از آن، در اين فيلم با رويارويي زندگي و مرگ و جريان عشقي مواجه هستيم كه اين عشق ميتواند به مرگ برسد، بدون اينكه روي عشق تاثير بگذارد. كلاري در پاسخ به سوالي در مورد ماهيت استفاده از نقش فرشته در فيلم با توضيح برخي از صحنههاي فيلم اظهار كرد: فرشته در فيلمي كه در حال ساخته شدن است. ملك الموت است در حاليكه در خارج از فيلم نقش نگهدار و مراقب پيرمرد را دارد و بنابراين در پايان فيلم، زماني كه گروه، در نهايت بر اثر طوفان، موفق به فيلمبرداري نماي آخر نميشود بال فرشته كنده ميشود و در واقع ماموريتش به پايان ميرسد و از آنجا دختري كه در راه تهران همسفر وي است به گونهاي نقش فرشته را ايفا ميكند. كلاري همچنين با بيان اينكه قرار بود نقش زن كارگردان را خانم بنياعتماد بازي كند ولي امكان اين كار فراهم نشد در مورد زن بودن كارگردان توضيح داد: از آنجا كه در پشت صحنه سينما، مشكلات شخصي و انساني افراد در نظر گرفته نميشود . فكر كردم يك كارگردان زن بيشتر احساسات وعواطف بازيگرش كه در اين فيلم پيرمرد بود را در نظر ميگيرد. «ابر و آفتاب» به كارگرداني محمود كلاري، تهيهكنندگي مرتضي شايسته و برنده بزرگترين جايزه نقدي جهان از جشنواره ماردل پلاتاي آرژانتين، روز گذشته در سي و هشتمين نشست كانون فيلم معناگرا و با حضور كارگردان و علاقهمندان به نمايش درآمد. بنابر اين گزارش، فيلم «ابروآفتاب» نخستين ساخته محمود كلاري، در يكي از روستاهاي شمال كشور فيلمبرداري ميشود و در مورد مرگ پيرمردي است در نماي آخر فيلمي كه برخلاف ديگر صحنههاي فيلم كه در هوايي ابري فيلمبرداري شدهاند بايد در هوايي آفتابي گرفته شود. در حالي كه همه منتظر كنار رفتن ابرها هستند از تهران براي پيرمرد پيغام ميرسد كه همسرش بيمار شده است. پيرمرد كه نميتواند منتظر آفتاب بماند، به تنهايي راهي ميشود و ... برپايه اين خبر، كلاري ساير نقشهاي زن اين فيلم را به نوعي در ارتباط معنايي با «فرشته» فيلم عنوان كرد ودرادامه در پاسخ به سوالي كه از نزديكي و ارتباط «ابر و آفتاب» با آثار كيارستمي ميپرسيد گفت: اين فيلم مطلقا ربطي به سينماي كيارستمي ندارد و برخلاف آثار كيارستمي كه ضد برانگيختن احساسات انساني است، در تلاش براي برانگيختن احساسات مخاطب است گرچه نوشتن از روي دست كيارستمي عيب نيست. كلاري همچنين در مورد انگيزه ساخت اين فيلم اظهار داشت: پس از پيشنهاد، مرتضي شايسته تهيهكننده براي كارگرداني فيلم «سيب سرخ هوا» از آنجا كه مدتها بود علاقمند براي ساختن يك فيلم بودم و هرگز تهيهكنندهاي نداشتم، متن «ابر و آفتاب» را تنظيم كردم در عين اينكه قول دادم هزينه آن از 200 ميليون بيشتر نشود و فيلمبرداري آن نيز يك ماه بيشتر طول نكشد. وي در پاسخ به انتقاد از بازي، بازيگران اين فيلم گفت: بازي آقاي پايور «پيرمرد» را دوست دارم ودر مورد بازي افراد محلي نيز گمان نميكنم كسي بهتر از اين ميتوانست ايفاي نقش كند. طهماسب صلحجو، منتقد سينما در مورد اين فيلم گفت: بيشترين موضوعي كه سينما از بدو پيدايش به آن پرداخته عشق بوده است كه امروز به صورت كليشه درآمده است. ولي اين اثر كلاري تمام كليشهها را به هم ميريزد واين اتفاق در دنيا كم ميافتد. وي با اظهار اينكه اين فيلم درمورد عشق است اما نه بر سبك و سياقي كه به آن عادت داريم، افزود: اين فيلم در عين حال نقد به سينماي عاشقانه هم هست و بيانگر آن است كه سينما هيچ وقت نميتواند ژرفاي عشق را آن طور كه بايد نشان دهد و سينما رفته رفته آنچه در اين مورد دارد را از دست ميدهد. چنانچه در فيلم ميبينيم ابزار كار گروه از بين ميرود يا ابر دائما مانع اجراي كار ميشود و سرانجام طوفان نيز گروه را كاملا نااميد ميكند. اين منتقد سينما همچنين گفت: ابر و آفتاب فيلمي درباره صورت و معنا است، به همين دليل جنبههايي از آن كه فيلم در فيلم ساخته شده است، در واقع بيانگر جلوه مجازي واقعيت است كه سينما به فراخور ويژگيهاي خاص خودش مجازي است. صلحجو افزود: سير و سلوكي كه فيلم در پيش ميگيرد، ما را از جهان مجازي به دنياي واقعي ميبرد و گوياي اين است كه چون سينما به طور كلي تبلور مجاز است از رسيدن به مقصد باز ميماند. اما اين فيلم سعي ميكند ما را به مرز ديناي معاني بكشاند. وي با اشاره به اينكه علت ديده نشدن همسر پيرمرد در فيلم متبادر شدن معناي عشق در ذهن مخاطب است بيان كرد:كوشش فيلم در جهت طرح مفاهيم عارفانه است، با توجه به اينكه معتقدم عرفا، هر انساني خودش بايد عشق را تجربه كند. گفتني است، «ابر و آفتاب» در سال 75 ساخته شده است و تدوين آن را محسن مخملباف، مدير فيلمبرداري: محمود كلاري، طراح صحنه: بيتا قزلاياق، صدابردار: بهمن حيدري و جلوههاي ويژه آن را نادر ميركياني بر عهده داشتهاند. بازيگران اين فيلم 90 دقيقهاي نيز «امير پايور، محمدرضا شريفينيا، فرشيد دهخدا، سارا ميرخسروي» هستند. انتهای پیام /