نبض سينماي ايران براي شركت در جشنواره بين المللي فيلم فجر تندتر مي زند
اگر فرض را بر اين بگذاريم كه جشنواره فيلم فجر امسال هم مثل سالهاي گذشته از 12 تا 22 بهمن برگزار شود، از اين تاريخ يعني 27 آذرماه تا 12 بهمن، 45 روز به برگزاري جشنواره فيلم فجر باقي مانده است؛ 45 روزي كه براي خيلي ها همانند چشم برهم زدني مي گذرد، مثل برق و باد.
آنهايي كه اين روزها پشت دوربين، جلوي دوربين، در لابراتوارها و اتاق هاي تاريك صدا، تدوين و... روز را به شب و شب را به صبح مي رسانند به اين اميد هستند كه محصول كارشان در وهله اول به جشن بزرگ سينماي ايران «برسد» و بعد انتخاب و بالاخره ديده شود. آنهايي كه شناخته شده اند و خودشان هم خوب مي دانند كه محصول هنرشان قابليت ديده شدن را دارد، نگراني چنداني ندارند و مي دانند كه تا آخرين فرصت هاي باقيمانده مي توانند روي فيلمهايشان كار كنند. جدول متغير هر ساله جشنواره گواه اين مدعاست. اما آنهايي كه فيلم اولشان را جلوي دوربين برده اند و يا در زمره متوسطها و پايين تر قرار دارند، نگران سرنوشت اثرشان در هيأت انتخاب جشنواره هستند. البته در اين بين حساب آنهايي كه بود و نبود فيلمشان در برنامه جشنواره آنقدرها برايشان تعيين كننده نيست و اين زمان بندي ها و رسيدن ها و نرسيدن ها برايشان ملاك عمل قرار نمي گيرد، كاملاً جداست. امسال اگر سازندگان فيلم هايي كه همين حالا لااقل 80 درصد مراحل فيلمبرداري را پشت سر گذاشته اند كمي تلاش كنند و بخت و اقبال هم ياورشان باشد و با اتفاق غيرمنتظره اي روبرو نشوند احتمال رسيدن فيلمشان به جشنواره هست. حاضران باتجربه اگر اتفاق غيرمترقبه اي نيفتد و فيلمها به موقع ارائه و انتخاب شوند، امسال علاقه مندان تماشاي آثار فيلمسازان قديمي و باتجربه سينماي ايران، آثاري از اين فيلمسازان را در برنامه جشنواره خواهند ديد: داريوش مهرجويي، مسعود كيميايي و ايرج قادري از نسل فيلمسازان قديمي سينماي ايران و رخشان بني اعتماد، خسرو سينايي، كيومرث پوراحمد، فريدون جيراني و مهدي صباغ زاده از نسل فيلمسازان شناخته شده و مطرح سينماي بعد از انقلاب، به اين نامها مي توانيم محمدمهدي عسگرپور و ايرج كريمي را هم اضافه كنيم كه با آثار اخيرشان توقعات بسياري را برانگيخته اند. داريوش مهرجويي بعد از موفقيت «مهمان مامان»، «سنتوري» را جلوي دوربين برده است. اين فيلم حكايت زندگي سنتوري است كه به مواد مخدر معتاد شده و آينده مبهمي رويش قرار گرفته است... «رئيس» بيست و ششمين فيلم مسعود كيميايي كه از همين حالا آن را يكي از آثار مهم و بحث انگيز جشنواره امسال مي دانند، مضموني اجتماعي با محوريت نسل گذشته و جديد دارد. ايرج قادري در «محاكمه» باز هم به سينماي مورد علاقه خودش اجتماعي / حادثه اي مي پردازد. «محاكمه» ششمين همكاري قادري با هدايت فيلم پس از «طوطيا»، «نابخشوده»، «مي خواهم زنده بمانم»، «سام و نرگس» و «چشم سياه» است. رخشان بني اعتماد هم در «خون بازي» همچنان دلبسته سينماي اجتماعي مورد علاقه اش است. خلاصه داستان فيلم فعلاً به اين شرح اعلام شده: سارا به همراه مادر عازم سفر است. سفري در كشاكش خون بازي، براي التيام زخمي به عمق تباهي... خسرو سينايي پس از فيلم «گفتگو با سايه ها» كه در جشنواره سال قبل شركت كرد، امثال «مثل يك قصه» را ارائه كرده است. با اين خلاصه داستان: سه سرباز عراقي كه زمان جنگ به اشتباه وارد خاك ايران شده اند. در روستايي با پسري كه با پدربزرگش زندگي مي كند آشنا مي شوند... كيومرث پوراحمد در «اتوبوس شب» براي اولين بار به مضموني مرتبط با جنگ مي پردازد: عيسي و فاروق پس از سالها يكديگر را مي بينند و زماني را به ياد مي آورند كه در بحبوحه جنگ به عيسي به عنوان رزمنده اي جوان مأموريت داده مي شود كه 32 اسير جنگي را به پشت جبهه ببرد و اين سرآغاز ماجرايي ديگر است. «اتوبوس شب»، سيزدهمين فيلم بلند سينمايي كارنامه كيومرث پوراحمد است. بايد صبر كرد و ديد كه او با اين موضوع بديع و قابل پرداخت چه كرده است. فريدون جيراني امسال با «پارك وي» مي آيد. فيلمي كه گويا در حال و هواي «قرمز» است و يك تريلر روانشناسانه. مهدي صباغ زاده با چند اثر معمولي سالهاي اخيرش نياز به يك حركت اساسي و متفاوت دارد. او در راننده تاكسي سعي مي كند حركتي روبه جلو داشته باشد: يك راننده تاكسي با مسافري به نام «جنيفر» آشنا مي شود و اين آشنايي او را در مسير تازه و شيريني قرار مي دهد. راننده تاكسي دهمين فيلم صباغ زاده است. «اقليما» دومين فيلم بلند محمدمهدي عسگرپور بعد از قدمگاه، مضموني خانوادگي دارد؛ عماد و سارا زوج جواني هستند كه زندگي مرفهي دارند. سارا به شدت عاشق همسرش است و به خاطر اين عشق عميق، آرامش در زندگي خود احساس مي كند ولي اين آرامش ديري نمي پايد و زندگي آنان دستخوش اتفاق هاي عجيبي مي شود. عسگرپور در حال حاضر معاون هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران است. ايرج كريمي با سه اثر قبلي اش خود را در ميان فيلمسازاني كه به ساخت و پرداخت متفاوت در عرصه سينما مي انديشند خود را به عنوان كارگردان صاحب سبك تثبيت كرده است. او درباره «نسل جادويي» نوشته است: نسل جوان استعدادهاي فراواني دارند و اين استعدادها در تقابل با يكديگر متبلور مي شود. غايبان بزرگ بهرام بيضايي، ابراهيم حاتمي كيا، كمال تبريزي، رضا ميركريمي و رسول ملاقلي پور غايبان بزرگ جشنواره امسال خواهند بود. حاتمي كيا بعد از ساختن يك مجموعه تلويزيوني و اكران به نام پدر و بلاتكليفي «به رنگ ارغوان» فعلاً برنامه اي براي فيلمسازي ندارد. كمال تبريزي هم درگير مجموعه سازي است و رضا ميركريمي هم كه خود را درگير چند پروژه كرده بود، به زودي فيلمبرداري اثر تازه اش را بعد از «خيلي دور، خيلي نزديك» آغاز مي كند. بهرام بيضايي هم كه فعلاً با پاي شكسته قادر به شروع كار جديدش نيست. فيلم اوليها امسال به احتمال زياد 12 فيلمساز اولين فيلم بلندشان را به جشنواره ارائه خواهند كرد. اغلب اين فيلمسازان، پيش از اين تجربه ساختن فيلم هاي كوتاه و نيم بلند داستاني و مستند را در كارنامه هنريشان ثبت كرده اند. عباس كاهاني فيلم «آدم» را به تهيه كنندگي علي واجد سميعي با مشاركت مركز گسترش سينماي تجربي و مستند ساخته است. وي متولد 1352 و فارغ التحصيل رشته كارگرداني تئاتر است. پيش از اين چند فيلم كوتاه و مستند ساخته است. داستان آدم در روستايي مي گذرد كه سالهاست كسي در آنجا نمرده و... مسعود ده نمكي از روزنامه نگاري به فيلمسازي روي آورده است و پس از دو فيلم مستند كوتاه و بلند «فقر و فحشا» و «كدام استقلال، كدام پيروزي»، «اخراجي ها» را به عنوان اولين فيلم بلند سينمايي اش ساخته است؛ فيلمي با شخصيت ها و شكل و پرداختي بسيار متفاوت و به احتمال زياد بحث برانگيز درباره 8 سال دفاع مقدس. ابوالفضل صفاري با فيلم «چابهار» كه پيش از اين انتهاي زميني نام داشت، قصد شركت در جشنواره را دارد. چابهار حكايت زندگي واقعي مردي به نام حجت است كه 20 سال پيش از شمال ايران به جنوبي ترين منطقه آمده و به صورت بدوي و دور از مردم زندگي كرده است. صفاري تجربه كارگرداني چند فيلم مستند كوتاه را در كارنامه اش دارد. بهرام توكلي با فيلم «روايت شتاب زده داستاني ساده با پاياني خوش» در جشنواره فيلم سال گذشته شركت كرد و با همين فيلم در جشنواره فيلم كوتاه امسال درخشيد. او در اولين فيلم بلند خود پابرهنه ها در بهشت (روز برمي آيد) به زندگي پزشكي مي پردازد كه در يك آسايشگاه با مشكلات بيماران خود آشنا مي شود. بايرام فضلي كارگردان فيلم «بازم سيب داري؟» در عرصه سينماي تجربي نام شناخته شده است و تاكنون فيلمبرداري چندين فيلم كوتاه داستاني و مستند را به انجام رسانده است. او در اولين تجربه كارگرداني فيلم بلند به مضموني دشوار و پرهزينه پرداخته است. به خلاصه داستان فيلم اول او توجه كنيد: داس داران، قومي قدرتمند هستند كه زمام امور مملكتي بي زمان و مكان را در دست دارند و هر كدام مناطق زيردست خود را به شيوه اي خاص اداره مي كنند. مردان ايلاتي به همراه دختري كه از يك روستاي جنگ زده فرار كرده، ناخواسته كنترل اوضاع را به دست مي گيرند. اردشير شليله عكاس سينماي ايران، بعد از ساختن فيلمي كوتاه درباره زندگي اصغر بيچاره، فيلم «پاپيتال» را به عنوان كارگردان و طراح صحنه ساخته است. اين فيلم مضموني اجتماعي دارد. مهرشاد كارخاني هم يكي ديگر از عكاسان سينماي ايران است كه به فيلمسازي روي آورده و امسال فيلم گناه من را ارائه كرده است. فيلمي كه مضموني اجتماعي هم دارد. علي عطشاني كارگردان يك قدم تا خدا، قصه دختر بچه اي را روايت مي كند كه در جستجوي گمشده اش است و فردي كه به كمك او آمده، خودش گرفتار مي شود... علي وزيريان، طراح و نقاش سرشناس ايران، اولين فيلم بلند سينمايي اش را با نام «خدا نزديك است» كارگرداني كرده است. فيلم، مضموني اجتماعي دارد. محمدرضا عرب در سينماي تجربي نامي آشناست. «آخرين ملكه زمين» اولين فيلم بلند اوست و حكايت سفري اوديسه وار در شرايط سخت جنگي. بابك شيرين صفت هم در سينماي مستند نامي شناخته شده است و «رامي» اولين فيلم بلند او، نگاهي مستندگونه به زندگي يك آهنگساز از جمهوري آذربايجان دارد كه به نوعي درگير جنگ قره باغ بين آذربايجان و ارمنستان مي شود. مهرداد فريد بيش از كارگرداني «آرامش در ميان مردگان» چند فيلم كوتاه مستند و داستاني ساخته و نويسنده و منتقد بوده است. او به موفقيت اولين فيلم بلند داستاني اش با توجه به مضمون تازه و بديع آن اميد بسياري دلبسته است. طيبه پيرزني است كه سالهاست در گورستان شهر تهران زندگي مي كند. او فرزندي ندارد و شوهرش هم مرده است و در ازاي كار در گورستان دستمزد مي گيرد. او رفته رفته با زني متمول آشنا مي شود كه هر روز بر سر مزار از دست رفته خود مي آيد. مسعود اطيابي كه پيش از اين تهيه كننده سينما بود در اولين فيلم بلند سينمايي خود در مقام كارگردان (مصائب دوشيزه) به زندگي يك دختر مسيحي مي پردازد. او در آستانه ازدواج بر اثر يك سانحه رانندگي به مسير تازه اي در زندگي كشيده مي شود. فيلمنامه با نگاهي به اسامي فيلمنامه نويسان آثاري كه امسال براي شركت در جشنواره آماده مي شوند، مي توان به روشني دريافت كه همچنان تعدادي از فيلمسازان، نويسندگان فيلمنامه آثارشان نيز هستند. با اين تفاوت كه تعداد فيلم هايي كه فيلمنامه هايشان محصول مشترك تلاش دو يا چند فيلمنامه نويس است، پيش از سالهاي قبل به نظر مي رسد. عنوان مشاور فيلمنامه در چند فيلم از آثار اول فيلمسازان ديده مي شود كه نشان از جدي گرفته شدن مقوله فيلمنامه نويسي در سينماي ايران است ضمن اينكه امسال نام هوشنگ مرادي كرماني هم رسماً به عنوان نويسنده فيلمنامه «گوشواره» آورده شده است. او اين فيلمنامه را براساس داستاني از خودش نوشته است. در حال حاضر شرايط و فضا براي اقتباس هاي ادبي بيشتر در سينماي ايران مهياست. ورود رمان نويسان سرشناس ايراني به وادي فيلمنامه نويسي و مشاوره با فيلمنامه نويسان مي تواند نويدبخش آينده اي روشن براي فيلمنامه نويسي ايران باشد. فيلمبرداري از ميان فيلمبرداران آثاري كه هنوز به نمايش عمومي درنيامده اند و براي شركت در جشنواره آماده مي شوند، پركارتر از همه فرج اله حيدري است كه بعد از مدتها دوري از عرصه سينماي حرفه اي دوران پركاري خود را آغاز كرده است. او امسال فيلم هاي مهمان، پارك وي، هدف اصلي، قاعده بازي و مادرزن سلام را در كارنامه دارد و تورج منصوري با فيلمهاي راننده تاكسي، سنتوري، عاشق و غلامرضا آزادي با فيلمهاي «آرامش در ميان مردگان»، «ايستگاه بهشت و نصف مال من، نصف مال تو» در رده هاي بعدي قرار دارند. تعداد فيلمبرداران دو فيلمه امسال قابل توجه است. حسن قلي زاده (مريم، گناه من)، شهريار اسدي (خاك سرد، گوشواره)، عليرضا زرين دست (رئيس و سنگ، كاغذ، قيچي)، مرتضي پورصمدي (اقليما، مثل يك قصه)، محمود كلاري (نسل جادويي، خون بازي)، رضا رخشان (پاپيتال، رامي). بازيگري اكبر عبدي كه در سالهاي اخير كمتر بر پرده سينما ظاهر شده بود، امسال با فيلم هاي قاعده بازي، هدف اصلي، اخراجي ها و گوشواره، حضور فعالي در عرصه بازيگري داشته و تقريباً پركارترين بازيگر امسال است و مسعود رايگان (خون بازي، پاپيتال و مخمصه) در رده دوم است. بعد از او فرامرز قريبيان با فيلمهاي؛ رئيس و گزارش مريم، محمدرضا شريفي نيا با فيلمهاي نصف مال من، نصف مال تو و... ايرج نوذري با فيلمهاي عاشق و ملودي و امين حيايي با فيلمهاي سنگ، كاغذ، قيچي و مرد ايروني و شهاب حسيني با فيلمهاي بچه هاي ابدي و ايستگاه بهشت قرار مي گيرند. در ميان بازيگران زن نقش اول هم الناز شاكردوست (خدا نزديك است و قاعده بازي)، بيتا فرهي با فيلمهاي (پارك وي و خون بازي)، شقايق فراهاني با فيلم هاي (نصف مال من، نصف مال تو و مهمان)، افسانه بايگان با فيلمهاي (محاكمه و در شهر خبري هست، نيست)، بهنوش طباطبايي (پسران آجري و مصائب دوشيزه) و مريلا زارعي (آفتاب بر همه يكسان مي تابد و پاپيتال) هر كدام با دو فيلم درصدر قرار دارند. فرزانه كابلي (مادرزن سلام)، نيكي كريمي (سه زن)، نيوشا ضيغمي (گناه من)، انديشه فولادوند (سنگ، كاغذ، قيچي)، مريلا زارعي (آفتاب بر همه يكسان مي تابد)، مريلا زارعي (پاپيتال)، حديث فولادوند (هدف اصلي)، هديه تهراني (نسل جادويي)، لادن طباطبايي (ملودي)، مهتاب كرامتي (آدم)، گلشيفته فراهاني (سنتوري)، لاله اسكندري (راننده تاكسي)، هانيه توسلي (عاشق)، گلاب آدينه (آرامش در ميان مردگان)، ليلا بوشهري (مريم)، هيلا اكراني (خاك سرد) و لعيا زنگنه (رئيس) و فاطمه گودرزي (به كدامين گناه؟) ديگر بازيگران نقش اول زن هر كدام با يك فيلم هستند. بازيگران مرد يك فيلمي هم استاد عزت اله انتظامي (رنگهاي خاطره)، ابوالفضل پورعرب (پسران آجري)، محمد نظري (قفل ساز)، كامبيز ديرباز (اخراجي ها)، محمدرضا فروتن (خاك سرد)، حسين ياري (اقليما)، حميد گودرزي (گناه من)، پرويز پرستويي (پاداش سكوت)، فرهاد قائميان (رامي)، حميد لولايي (اگه مي توني منو بكش)، اصغر همت، فتحعلي اويسي (مادرزن سلام)، رضا ناجي (يك قدم تا خدا)، بابك حميديان (خدا نزديك است)، بهرام رادان (سنتوري)، امين تارخ (پابرهنه ها در بهشت)، رامبد جوان (نسل جادويي)، حامد بهداد (آدم)، ايرج قادري (محاكمه)، خسرو شكيبايي (اتوبوس شب)، حبيب اسماعيلي (راننده تاكسي و شاهرخ فروتنيان (در مه بخوان) هستند. صدابرداري صدابرداري سرصحنه، به ويژه در چند سال اخير به يك ركن اساسي سينماي ايران تبديل شده است و در كنار نامهاي آشنا و هميشگي نامهاي جديد هم به چشم مي خورد كه نشانگر جوان گرايي در اين عرصه است. پركارترين صدابردار فيلم هاي امسال يداله نجفي با فيلمهاي «نسل جادويي»، «رنگهاي خاطره»، «قاعده بازي»، «خون بازي» و «بچه هاي ابدي» است. دو صدابردار هم هر كدام سه فيلم در كارنامه دارند: جهانگير ميرشكاري (هدف اصلي، تله و اگه مي توني منو بكش)، محمد مختاري (تصميم كبري، اخراجي ها و اتوبوس شب). جهانگير ميرشكاري، محمد سماك باشي و بابك اخوان هم صدابرداران دو فيلمه هستند. بابك اخوان (آرامش در ميان مردگان و مرد ايروني) محمد سماك باشي (محاكمه و سنگ، كاغذ، قيچي) جهانگير ميرشكاري (هدف اصلي، اگه مي توني منو بكش) طراحي صحنه طراحان صحنه پركار سينماي ايران: كيوان مقدم با فيلمهاي رئيس، تله و اگه مي توني منو بكش است و بعد از او اصغر نژادايماني با فيلم هاي تصميم كبري و قاعده بازي، محمد ليلاجي (نسل جادويي، پابرهنه ها در بهشت) و ژيلا مهرجويي (خون بازي و گوشواره) هر كدام با دو فيلم قرار مي گيرند. چهره پردازي در عرصه چهره پردازي، امسال شاهد اسامي جديد و متعددي هستيم و جالب است بدانيد كه پركارترين گريمور سينماي ايران يك زن است: خانم مهري شيرازي (عاشق، محاكمه، مثل يك قصه، اتوبوس شب، هدف اصلي، در شهر خبري هست، نيست؟، به كدامين گناه؟، سه زن). بعد از او سعيد ملكان (گوشواره، پابرهنه ها در بهشت، خدا نزديك است و آخرين ملكه زمين) و محمدرضا قومي با فيلمهاي (پسران آجري، در مه بخوان، رنگهاي خاطره، آفتاب بر همه يكسان مي تابد) قرار مي گيرند. چهره پردازي كه دو فيلم در كارنامه دارند: مهرداد ميركياني (قاعده بازي، خون بازي)، مهدي حبيبي پور (پاپيتال و اگه مي توني منو بكش). عكس امسال در ميان عكاسان فيلم هم نامهاي جديد بسياري ديده مي شود كه در زمان برگزاري جشنواره به آنها خواهيم پرداخت. فعلاً نام پركارترين ها را بخوانيد: محمد فوقاني (پارك وي، اگه مي توني منو بكش)، احمد احمدي (مهمان، سنگ، كاغذ، قيچي)، مجيد صباغ زاده (نسل جادويي، آفتاب بر همه يكسان مي تابد)، مجيد خمسه (هدف اصلي، ايستگاه بهشت) در شماره هاي آينده و زماني كه تكليف حضور تعداد زيادي از فيلمها در جشنواره روشن مي شود، به بررسي آماري وضعيت جلوه هاي ويژه، آهنگسازي و تدوين نيز خواهيم پرداخت. بررسي مضموني آثار ارائه شده هم مي ماند براي شماره هاي بعدي ضمن اينكه به دليل اهميت موضوع سينماي دفاع مقدس در جشنواره امسال همين هفته يادداشتي را در اين زمينه مي خوانيد. آخرين و تازه ترين جدول وضعيت عمومي فيلم هاي در دست توليد سينماي ايران را تا 25 آذر در همين شماره به چاپ رسانده ايم.انتهای پیام /