نشست نقد و بررسي "زمستان است&quo
قطار در فيلم "زمستان است" نماد سفر است
قطار در فيلم "زمستان است" نمادي از سفر است كه به روايت و بر اساس نگاه رفيع پيتز بيان ميشود.
به گزارش سايت سينمايي سوره، محمدمهدي دادگو تهيه كننده فيلم سينمايي "زمستان است" در نشست نقد و بررسي اين اثر ضمن بيان اين مطلب گفت: "شعر اخوان ثالث كه با صداي استاد شجريان در فيلم اجرا مي شود همراه با تصاوير زيبايي كه محمد داودي مي گيرد و طراحي هنري خزايي شرايطي را در فيلم به وجود آورده كه اثر به سمت بيان مضمون اصلي قصه پيش برود. در اين ميان تدوين مناسب حسن حسندوست اين شرايط را انسجام بخشيده است." وي خاطرنشان كرد: "يكي از ويژگي هاي فيلم استفاده از نابازيگران است كه در ميان آنها تنها از يك بازيگر حرفه اي استفاده شده است. تمام بازيگرها آدم هايي واقعي در زندگي حقيقي هستند. من علاقمند بودم بازيگر نقش هاي اصلي فيلم در اين نشست حضور داشتند تا شرايط گفتگو بهتر انجام مي شد. اما ميترا حجار در ايران نيست و ديگر بازيگران فيلم نيز در محل لوكيشن زندگي عادي خود را دنبال مي كنند." اين تهيه كننده در خصوص دليل انتخاب چنين تركيبي از بازيگران در فيلم توضيح داد: "من وقتي با پيتز روي مسايل كلي توافق كرديم، در جزييات دست او را باز گذاشتم تا بر اساس افكار و انديشه هاي خود كار را پيش ببرد. اين كارگردان نيز پس از نگارش كامل فيلمنامه آن را در جريان اجرا اصلاح كرد. براي نمونه سكانس ابتدايي فيلم ديالوگ مفصلي دارد، اما هنگام توليد مسئله جدايي در حد چند تصوير ارايه مي شود. در همين زمينه پيتز اعتقاد داشت مجموعه اي از نابازيگران فيلمنامه را بهتر انعكاس مي دهد." وي ادامه داد: "زن در اين فيلم نماد استواري و كار نشانه اي از تداوم است. در اين فيلم حضور زن، مرد و كار دايره اي را تشكيل مي دهد كه با بيكار شدن مرد اين دايره به سمت بسته شدن پيش مي رود، اما همانند زندگي واقعي ما، وجود يك روزنه از بسته شدن كامل اين دايره جلوگيري مي كند. زن جوان با يك بچه، شوهرش را از دست مي دهد و خود دست به كار مي شود تا دايره زندگي بسته نشود و به راه خود ادامه دهد. هر چند سايه مرد قبلي بر زندگي او وجود دارد." دادگو درباره اقتباس ادبي به مفهوم كامل يا گرته برداري از قصه اصلي رمان "سفر" نوشته محمود دولت آبادي اعلام كرد: "نمايشنامه "بينوايان" تاكنون به وسيله كارگردان هاي مختلف تبديل به 30 فيلم و سريال مختلف شده كه همگي از يك خط داستاني مشترك داشته اند. اما نقطه تفاوت و تمايز اين آثار نگاه مولف بوده كه اين قصه را بر اساس برداشت ها و نگاه خود تفسير كرده است. اين موضوع در مورد نمايشنامه هاي مشهور ويليام شكسپير نيز صدق مي كند كه تاكنون به وسيله اساتيد بزرگي به تصوير درآمده، اما هر كدام از اين آثار به دليل نوع و زاويه نگاه فيلمساز با ديگر آثار تفاوت هاي زيادي داشته است." وي در مورد تاثيرپذيري كارگردان از رمان توضيح داد: "پيتز فيلمساز باهوشي است. او از منظر سينمايي و زاويه نگاه خودش به اين داستان نزديك شده و نام برداشت وي از رمان "سفر" را اقتباس ادبي، تاثيرپذيري، گرته برداري يا هر چه بناميم، فيلم محصول نگاه و برداشت ذهني كارگردان است. مسئله اصلي اينجاست كه ما كمتر نويسنده اي را سراغ داريم كه از فيلم شدن اثرش اظهار رضايت كند. چون آنچه نويسنده به تحرير درآورده، مجموعه اي تصاوير ذهني است. وقتي از منظر كارگردان به نوشته خود نگاه مي كند، تصاوير ذهني خود را نمي بيند. بنابراين درست تر است بگوييم پيتز تحت تاثير رمان بوده و قرار نبوده تله فيلم بسازد." تهيه كننده "زمستان است" درباره بستر تاريخي فيلم و طرح مسايل سياسي در رمان "سفر" و شائبه برداشت هاي سياسي از فيلم اعلام كرد: "اين فيلم زمان و مكان خاصي ندارد. موضوع مهاجرت و بيكاري وابسته به دوره يا محدوده جغرافيايي خاصي نيست. اين فيلم همزمان با درگيري هاي كشور فرانسه در خصوص موضوع كار اقليت ها ساخته شد. بنابراين مسئله مهاجرت و بيكاري نكته اي فراگير است كه به ايران، خاور ميانه يا قاره خاصي مربوط نمي شود و از گذشته تاكنون وجود داشته است. در شعر اخوان ثالث هم به اين مسئله تاكيد مي شود. اين مسايل حتي در قرن خاصي نيز مطرح نيست." وي ادامه داد: "شايد دولت آبادي در فيلم خود بيان تعبير خاصي را پيگيري مي كرد و در رمان وي به مسئله فئوداليزم و مشكلات كار اشاره مي شد، اما وقتي اين فيلم با فيلتر ذهني و نگاه مجرد پيتز بازآفريني مي شود، از موقعيت تقويمي خاص درمي آيد و تبديل به نگاه جهاني مي شود. زماني كه اين فيلم در جشنواره ها و كشورهاي مختلف بر پرده رفت، منتقدان نيز چنين نظري داشتند و ساختار اثر را در قالب نئورئاليسم جادويي بررسي مي كردند و براي آنها بسيار جالب بود." دادگو درباره انتخاب ساختار اجرايي فيلم و شباهت آن با آثار برخي از فيلمسازان ايراني و خارجي توضيح داد: "ساختار و تكنيك بر اساس مضمون بايد در خدمت مفهوم زيبايي شناسي فيلم قرار بگيرد. اين اثر هر چند مفهومي فراملي و جهان شمول دارد، اما اثري ملي است. اين اثر در زمينه فيلمبرداري شرايط خاص خود را داشته و به همين خاطر جايزه بهترين فيلمبرداري يكي از جشنواره هاي معتبر سينمايي جهان را به خود اختصاص داد. در عين حال امكان دارد فيلمساز تعلق خاطري نسبت به آثار چند كارگردان داشته باشد يا ساختار كلي داستان او را به استفاده از تكنيك خاصي سوق دهد. اما همچنان يك كارگردان سبك خاص خود را ارايه مي كند و توجه به برخي مولفه ها مفهوم تقليد يا اجراي عين به عين را ندارد." حسن حسندوست به عنوان تدوينگر "زمستان است" در خصوص رويكرد توليد اين فيلم گفت: "تدوينگر فيلم بايد توجه زيادي داشته باشد كه اثر از ريتم نيفتد. زماني كه ما فيلم را در جشنواره ديديم. لحظه هايي در اثر وجود داشت كه به نظرمان در ساختار كلي داستان ايرادهايي را به وجود مي آورد. هر چند ما در اين فيلم سكانس هاي چهار دقيقه اي هم داريم. اما ما توجه خاصي به اين مسئله داشتيم كه ريتم اثر مناسب از آب درآيد و تماشاگر را نگه دارد. در اينجا بايد به اهميت صداي فيلم نيز اشاره كنم كه به وسيله اميرقاسمي به خوبي انجام شده است." وي در مورد اهميت استفاده از يك بازيگر حرفه اي در فيلم اظهار داشت: "من هم اين سئوال را از پيتز راجع به شيوه انتخاب بازيگران فيلم پرسيدم. وي در پاسخ گفت كه در مدتي كه به ايران آمده به هر جا رفته همه از ميترا حجار در سينما صحبت مي كردند و به همين خاطر از وي استفاده كردم. به كارگيري نابازيگران هم به خاطر نزديكي اثر به ذهن تماشاگر بوده است. پيتز به استفاده از بداهه گويي بازيگران غيرحرفه اي فيلم اعتقاد داشت. در بخش هايي از فيلم نيز ما ديالوگ ها را حذف كرديم و در جهت افزايش سطح كيفي بيان تصويري فيلم، سكانس هايي را مورد استفاده قرار داديم." اين تدوينگر به استفاده از صداي دالبي SR براي نخستين بار در كشور اشاره كرد و توضيح داد: "ما براي نخستين بار اين نوع صداي دالبي را روي يك فيلم قرار داديم. در اين راه مسعود بهنام و حسين سحرخيز تلاش زيادي به خرج دادند. به عقيده من براي اينكه صداي دالبي جلوه و زيبايي خود را نشان دهد، سينماهاي ما نيز بايد در جهت به كارگيري اين صدا در سالن ها نيز حركت كند." حسندوست درباره شباهت ساختار اين فيلم به آثار برخي از كارگردان هاي ايراني و خارجي اعلام كرد: "پس از اتمام فيلم طرح اوليه تدوين از سوي پيتز ارايه شد. من نيز در جهت بهتر شدن ساختار كلي داستان، پيشنهادهايي را به كارگردان دارم كه با جابجايي برخي سكانس ها و حذف تعدادي از ديالوگ ها انجام شد. حذف جاري بودن زمان و وقوع برخي اتفاقات در آينده و بازگشت به زمان حال شخصيت ها بخشي از اين ساختار را تشكيل مي دهد. اما تفاوت اين فيلم با سينماي كارگردان هايي همانند شهيد ثالث، كيارستمي، كيمياوي، گلستان و نادري در نوع نگاه فيلمساز است. ميزانسن ها، استفاده از ديالوگ ها و حتي شيوه تدوين فيلم بسيار متفاوت است." ملك جهان خزايي در خصوص شيوه طراحي صحنه و لباس فيلم گفت: "من در وهله نخست با كارگردان راجع به مسايل كلي به توافق رسيدم و برف به عنوان عنصر اصلي مد نظر قرار گرفت. بر اساس فيلمنامه آن سوي خط آهن بايد خانه اي وجود داشته باشد. در صورتي كه در لوكيشن تنها يك كلبه كوچك نگهباني قرار داشت. به همين خاطر ما مجبور شديم اتاق بزرگي را به اين كلبه اضافه كنيم و دكور كاملي را براي آن بسازيم. مسئله مهم در طراحي اين است كه به اصطلاح ديده نشود و كار ما به گونه اي بود كه هيچ كس نسبت به افزوده شدن اين بخش به كلبه مطلبي را بيان نكرد." وي ادامه داد: "در قصه يك قهوه خانه با شكل خاصي وجود داشت. بر اساس اعلام وزارت بهداشت بايد كف و ديوار تمامي قهوه خانه ها با سراميك سفيد براق پوشانده شده باشد. به همين خاطر ما دنبال قهوه خانه اي با شرايط قديمي بوديم كه آن را به طريقي پيدا كرديم و به آن يك بخش محل خواب را اضافه و پيشخوان محل ارايه غذا را بزرگتر كرديم. ساير بخش ها ترميم موردي انجام شد. در شركت پا تن جامه نيز فقط مقنعه مشكي كارمندان آن را با روسري آبي عوض كرديم. به طور كلي ما تلاش كرديم شرايط محيطي و نظم لوكيشن ها را به هم نزنيم و از آنها بيشترين استفاده را داشته باشيم." اين طراح با تجربه در خصوص رنگ غالب فيلم اظهار داشت: "رنگ غالب فيلم آبي بود. چون اين اثر به نوعي فضاي جدايي ها و نوعي غم را بيان مي كرد. بخشي ديگر به اعتراض آدمها نسبت به شرايط ارتباط دارد. فيلم آبي به نوعي هر دو اين مسايل را مطرح مي كند. البته در بخش هايي از فيلم نيز بسته به ايجاد شرايط مختلف از رنگ ها استفاده مي شد. براي نمونه هنگام رسيدن مختار، روسري قرمز خاتون از زير لباس مشكي وي مشخص است. دختر بچه بر اساس شرايط از ابتدا تا انتهاي فيلم رنگ هاي كوچكي به خود مي گيرد." وي در مورد چيدمان قديمي فيلم كه شبيه دهه 70 فرانسه است، گفت: "ميز و صندلي ها در قهوه خانه موجود بود. غير از آنچه در لوكيشن وجود داشت ما فقط چهار تخت را اضافه كرديم. حتي كمدهاي موجود در قهوه خانه از ابتدا وجود داشت. ما فقط رنگ خاكستري را به اين محل اضافه كرديم."انتهای پیام /