1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 530  تاريخ مخابره خبر:  ۱۱/۱۱/۱۳۸۵  نوع : خبر
 کد خبر : 138511110200  ساعت مخابره خبر: ۱۵:۱۶:۲۰
    ۱۳۸۵/۱۱/۱۱                              تاريخ نشر خبر :  
 

به بهانه بزرگداشت يداله صمدي در جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر (1)

كارگرداني با كوله باري از تجربه

يدالله صمدي متولد 1331 مراغه است. وي فعاليت سينمايي را سال 1351 با فيلم «تختخواب سه نفره» به كارگرداني نصرت الله كريمي به عنوان دستيار كارگردان آغاز كرد.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، صمدي با فيلم مردي كه زياد مي دانست پا به عرصه كارگرداني حرفه اي گذاشت. 22 سال پيش در چنين روزهايي، زماني كه يداله صمدي از پله هاي تالار وحدت بالا رفت تا در سومين دوره جشنواره، جايزه بهترين كارگرداني را به خاطر مردي كه زياد مي دانست دريافت كند شايد خيلي ها براي نخستين بار نام او به گوششان خورده بود. اما اهل سينما مي دانستند كه او تا پيش از آن دستيار كارگردان هاي شناخته شده اي در سينما و تلويزيون بوده (از جمله نصرت كريمي، نادر ابراهيمي، حسن هدايت، حبيب كاوش، حسين زندباف و... خيلي هاي ديگر) و پيش از پاگذاشتن به قدمگاه جشنواره سالها تجربه اندوخته؛ چيزي كه براي هر جوان جوياي نامي چون او (صمدي در هنگام دريافت آن جايزه 32 ساله بود) مي توانست غرورآميز، گمراه كننده و تا حدي خطرناك باشد. چون همانقدر كه او براي تثبيت خود و توانايي هايش در اين حرفه نيازمند ساخت فيلمي ديگر بود، توليدكنندگان آثار يك بار مصرف هم كه رگ خواب تماشاگران ايراني را يافته بودند براي ساخت يك فيلم «برفوش» (بفروش!) ديگر چشم طمع به تصاحب مجوز كارگرداني كساني مثل او داشتند.
    فيلم نخست صمدي به دليل رويكرد طنزآميزش با معضلات زندگي شهرنشيني (مردي كه به شكلي اغراق آميز و از طريق روزنامه هاي چند ماه بعد از اوضاع و احوال اقتصادي كشور با خبر مي شود) در برنامه نوروز 1364 به نمايش درآمده بود و با وجود همزماني اكران آن با معضل جنگ شهرها، از سوي مردم با استقبال روبرو شده بود. به هر حال كسب رتبه دومين فيلم پرفروش نوروز نكته كم و كوچكي نبود كه تهيه كننده هاي آن روزگار نسبت به آن بي توجه باشند اما صمدي به حكم غريزه دريافته بود كه اگر به پيشنهاد ساخت آثاري مشابه فيلم اولش پاسخ مثبت بدهد با دست خودش راهي كه گشوده شده را خواهد بست؛ گيرم با چند سال فاصله. بنابراين به قول خودش آنقدر صبر كرد تا اتوبوس از راه رسيد و او سوارش شد.
    اتوبوس (1364) در ادامه فيلم نخست صمدي پر از شخصيت هاي اصلي و فرعي بود و نشان داد كه سازنده اش حتي توان آن را دارد تا هدايت داستاني با جزئيات بيشتر از اين را نيز به دست بگيرد؛ داستاني درباره كينه ورزي هاي اهل شمال و جنوب يك روستا كه شايد از اصالت چنداني (براي ساخت يك فيلم ماندگار) برخوردار نبود ولي دست كم اين حسن را داشت كه باعث پيوند سازنده اش با ريشه هاي سرزمين مادري اش شد. اتوبوس در دشت هاي سرسبز استان آذربايجان غربي توليد و فيلمبرداري شد و فيلمسازان ديگري را هم به فكر انداخت تا از منابع طبيعي اين منطقه به عنوان جاذبه تصويري آثار خود استفاده كنند. خود صمدي هم در سالهاي بعد از ساختن اين فيلم بارها و بارها به اين منطقه سفر كرد تا پيام آور قصه ها و مثل هاي فرهنگ آذري باشد؛ جايي كه 53 سال پيش (در 1332) آن را ترك كرده و به دليل تمركز امكانات (خصوصاً امكانات فيلمسازي) در تهران اقامت گزيده بود.
    فيلم بعدي صمدي (ايستگاه) كه در 1366 ساخته شد نشان از دورخيز بلند او داشت براي ساخت اثري با توليد گسترده و پرداختي پرتنش در ژانر سينماي فاجعه (گونه محبوب فيلمسازان آن دوره) كه هر چند براي فيلمسازي مثل صمدي كه در آن دوران كارگرداني تازه كار به حساب مي آمد يك رجزخواني به حساب مي آمد اما تأثير آشكار آن از فيلمهاي غربي مشابه و بارها تكرارشده (يك رواني كه در مكاني شلوغ و عمومي بمب گذاري مي كند) راه را بر ارتباط عميق منتقدان و سازنده فيلم بسته بود.
    فيلم بعدي صمدي (ساوالان، 1368) همان طور كه از اسمش هم برمي آيد روايتگر افسانه اي از دشت و دامنه سبلان بود؛ داستاني از رشادت هاي مردان آذري در آن خطه كه براي سينماروهاي شهرنشين چندان مطلوب و آشنا نبود. شايد به همين دليل بود كه در سال بعد از توليد اين فيلم، صمدي به شهر برگشت و آپارتمان شماره سيزده را ساخت؛ فيلمي كه بيش از پرداختن به مشكلات شهروندي و آپارتمان نشيني به دنبال طرح بهانه اي براي استفاده از بازيگر محبوب آن روزگار (عليرضا خمسه) بود؛‌ بازيگري كه در برنامه هاي نمايشي تلويزيوني يك فوق ستاره به حساب مي آمد و با استقبالي كه تماشاگران از آن به عمل آوردند مي توان گفت اين فيلم نيز به هدف پيش بيني شده خود رسيد همين موفقيت باعث شد تا مقدمات فيلم ديگري با همين تركيب فراهم شود. صمدي در فيلم بعدي اش (دو نفر و نصفي) كه در 1370 توليد شد با آن كه كوشيد تا با زيرپا گذاشتن منطق روايي (كالسكه اي كه در سراشيب خيابان به راه مي افتد و يك كودك را با خود به جاي نامعلومي مي برد) و استفاده از يك تركيب كميك و در عين حال ناهمگون (خمسه و فرامرز قريبيان) لحظات مفرحي را براي بيننده تدارك ببيند اما به دليل ضعف مفرط فيلمنامه موفق نشد انتظار مخاطبان سختگير خود را برآورده كند.
    از اين نگاه فيلم بعدي صمدي (دمرل) را بايد ناموفق ترين انتخاب براي آغاز دومين دهه فيلمسازي اش (در 1372) به شمار آورد؛ فيلمي كه تمام نشانه هاي مورد علاقه او (كار با شخصيت هاي متعدد،‌ تصاويري چشم انداز با پسزمينه طبيعت و يك بستر داستاني نيازمند به توليد گسترده) را در خود داشت ولي به دليل ويژگي هاي كمتر قابل مثل و افسانه و تقابل چشمگير آن با زندگي روزمره تماشاگران سينما موفق نشد به عمق وجود آنها نفوذ كند و... در سطح متوقف ماند.
    اما سه سال بعد از ساخته شدن اين فيلم، صمدي فيلمنامه معجزه خنده را براي كار بعدي خود انتخاب كرد. فيلمنامه اي درباره ويژگي هاي خنده درماني كه به دليل خصايص داستان و ريزه كاري هاي پرداخت نهايي اش با تمام فيلمهاي قبلي صمدي فرق داشت و بي شك تا امروز بهترين اثر اين فيلمساز به شمار مي آيد.
    فيلم بعدي صمدي (ساراي، 1376) نيز با تمام لكنت هايش در روايت داستان، نشان از ثابت قدمي اين فيلمساز در طرح افسانه هاي آذري داشت و يكي از واپسين فعاليت هاي سينمايي او تا پيش از پذيرش مسئوليت هاي اجرايي او (در فاصله سالهاي 1377 تا 1380) بود؛ سالهاي پرفراز و نشيبي كه پذيرش مديريت خانه سينما به عنوان جامعه اصناف اين حرفه هم به دشواري هاي آن افزوده بود.
    صمدي پس از پايان مسئوليتش در خانه سينما (كه با برگزاري جشنواره ها و جشن هاي صدسالگي سينما در ايران همزمان بود) در 1382 تصميم به ساخت بانوي من گرفت تا هم با كارگرداني آن فاصله چند سال دوري از سينما را از ميان برداشته باشد و هم در پايان دومين فيلمسازي اش سرانجام، تعداد ساخته هايش را دورقمي كند. اما مصائبي كه در توليد بانوي من بر صمدي رفت آن چنان بر فيلم و خود او تأثير منفي گذاشت كه بعيد به نظر مي رسد حتي در خلوت خود هم جايگاه شايسته اي براي آن در نظر گرفته باشد. دشواري هايي كه ناخواسته بر توليد اين فيلم سايه انداخت چنان بود كه به راحتي مي توانست يك فيلمساز تجربي مثل او را مأيوس و خانه نشين كند. از اين نگاه، پيشنهاد كارگرداني شهر آشوب پاسخ به صبر لبريزشده او در برابر ناملايمات آشفته بازار سينما بود؛ صفتي كه صمدي در پايان تلاش هاي بي سرانجامش براي به فرجام رساندن طرح هاي مورد علاقه اش به كار برده بود.
    فيلم مجموعه شهراشوب كه هنوز به نمايش درنيامده برشي از زندگي غياث الدين جمشيد كاشاني است؛ دانشمندي كه به خاطر محاسبه عدد «پي» و كشف فرمول «سينوس يك درجه» شهرتي جهان گير دارد. ظاهراً اين بار صمدي براي به تصويرآوردن گوشه هايي از زندگي اين دانشمند اهل كاشان به تاريخي عميق تر از آنچه در افسانه هاي آذري اش جاري بود قدم گذاشته است؛ به زمان حكومت نوادگان تيمور در ايران كهن كه شايد در كارنامه فيلمسازي اين فيلمساز بي سابقه باشد ولي بازتابي از گوشه هاي ناپيداي ذهن اوست.  
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com