نگاهي به "پاپيتال"
تجربه تجاريسازي با فيلمي فمينيستي
ارشير شليله با نخستين فيلم خود "پاپيتال" نشان داد دنبال تجاريسازي است و در اين ميان به نشان دادن انديشههاي فمينيستي تمايل زيادي دارد.
به گزارش سايت سينمايي سوره ، "پاپيتال" داستان به نسبت كليشه اي زني را بيان مي كند كه در جهت به دست آوردن حقوق خود و زنان ديگر تلاش مي كند. البته اين زن كه مريم زادمهر نام دارد، به نظر مي رسد بيش از آنكه دنبال كسب حقوق خود يا ديگران باشد، دچار عقده هاي شديد روحي و نوعي جنون است كه در پايان فيلم با بيان درك كامل جنون ايرج آن را بيان مي كند و حتي به اثبات مي رساند. زني كه از حق صحبت مي كند و يك وكيل مدافع مشهور و خبره است، براي اينكه بتواند در برابر ايرج بايستد و به تهديد و تحقير او پاسخي بدهد، تعدادي اوباش را اجير مي كند تا او را تا سر حد مرگ كتك بزنند. فيلم از اينجا وارد مرحله تازه اي مي شود و ايرج در برابر زخمي كه خورده است، زخمي كاري تر به مريم مي زند و باعث مرگ فرزندش مي شود. فيلم در مقاطع مختلف با گره افكني هاي مختلف سعي مي كند به قصه هيجان و تحرك بدهد. اما پيش رفتن سريع داستان در جهت جنون ايرج و مريم منطق چندان محكمي ندارد. مهم تر اينكه صحنه پاياني كه درگيري نهايي ميان ايرج و مريم را نشان مي دهد، بسيار ابتدايي كار شده و به هيچ وجه قابل باور نيست. نكته ديگر اينكه اصولا" اين داستان ظرفيت يك فيلم بلند 90 دقيقه اي را ندارد. قصه بي جهت با صحنه هاي زايد پر شده است. براي نمونه حضور همكار و عاشق مريم يا حتي حضور همسر سابق مريم و واكنشي كه در آشنايي با همكار مريم از خود نشان مي دهد، به اندازه اي زايد است كه اگر تمامي اين صحنه ها از فيلم حذف شود، هيچ مشكلي براي داستان به وجود نمي آيد. اليته اين مشكلات ناشي از نبود رابطه علت و معلولي درستي ميان شخصيت ها و در عين حال شخصيت پردازي ضعيف قصه است. مريم زادمهر شخصيت اصلي داستان محسوب مي شود و قرار است به عنوان يك كاركتر محوري و محكم وقايع مهم فيلم را رقم بزند، اما بسياري از ويژگي هاي شخصيتي او مشخص نمي شود. دليل جدايي از همسر، دادن حق حضانت به فرزندش به همسر سابق مقيم در خارج از كشور، رفتار تند و عصبي و دور از منطق با ايرج، رابطه نامعلوم با مردي كه به خانه او رفت و آمد دارد و زنداني كردن او در يكي از اتاق هاي خانه اش و در نهايت بي توجهي نسبت به زني كه در ظاهر از دست همسر ظالم رهايي يافته، به اندازه اي در فيلم گذرا و گنگ مطرح مي شود كه تا پايان قصه همذات پنداري با مريم و رفتارهاي او براي مخاطب ناممكن است. انتهای پیام /