نگاهي به "قفلساز"
لطفاً كودكان خود را كتك نزنيد
كارشناسان تبليغ مستقيم يك كالا يا يك انديشه را سخيفترين نوع عرضه محصول ميدانند و اين درست شيوهاي است كه در "قفلساز" بكار رفته است.
به گزارش سايت سينمايي سوره ، قاسم پورمحمد در پي شكايت پسرش، به علت كودكآزاري دستگير و روانه بازداشتگاه مي شود ... نقطه قوت فيلم "قفل ساز" در ايده اصلي آن نهفته است. در فرهنگ پسركش ما كه لاجرم هاله اي قدسي براي والدين به وجود آورده و آنها را تبديل به يك تابو كرده، طرح چنين روايتي جسورانه و درخور توجه است. اما ايده هاي خوب همواره متضمن ساخت آثار سينمايي موفق نيست. براي رسيدن به چنين هدفي بايد اسباب بزرگي را به تمامي فراهم آورد. انتخاب نابازيگران براي فيلم هاي سينمايي علي الخصوص آثار مربوط به سينماي اجتماعي و كودك، في نفسه نه حسن و نه ضعف محسوب مي شود. اساسا زماني از نابازيگر استفاده مي شود كه فيلمساز قصد خلق اثري شبه مستند را داشته باشد. بنابراين با بكارگيري نابازيگر به منظور آشنايي زدايي از ذهنيت تماشاگران و با ثبت لحظات ناب و طبيعي به اين مهم نائل مي شود، اما چنانچه ديالوگ هاي فيلم يكي يكي فداي بيان و كنش نادرست نابازيگران شوند و تماشاگر در هر نما حس كند كه ديالوگ ها فراموش شده يا پاره پاره ادا مي شود، آن وقت حذف اين مقوله - استفاده از نابازيگر - منطقي تر به نظر مي رسد. انتخاب لهجه هاي مختلف شمالي، تركي، لري (انواع لري) و ... در فيلم "قفل ساز" بيش از آنكه تعميم داستان را به پهناي سرزمين ايران متبادر سازد، حاكي از تعجيل كارگردان براي انتخاب بازيگران است. گزينش غلط و هدايت بد نابازيگران به همراه بكارگيري لحن (به معناي نحوه روايت) اشتباه در فصل كلانتري، موجب شده كنش هاي داخل كلانتري كه توسط مجرمين و بزهكاران نوجوان و بزرگسالان شكل مي گيرد، بيشتر به طنز شبيه باشند تا واقعيات دردآور و قابل تامل اجتماعي. شخصيت محمد در فيلمنامه ـ اگر چنين چيزي وجود داشته باشد ـ به غايت ابله ترسيم شده تا نوجواني ساكن تهران. در اين خصوص نماهاي بازگشت او به خانه نمونه اي مناسب براي طرح هستند. او به خانه بازمي گردد و خواهرش پيش از ورود او به داخل آپارتمان به انحاء مختلف سعي مي كند به وي بفهماند عمو خانه است و بهتر است داخل نيايد، ولي چون قرار است فيلم كش بيايد و تعليق داستان ادامه پيدا كند، محمد عليرغم اين اشارات همچنان مات و مبهوت در راهرو به خواهرش چشم مي دوزد. در خصوص كش آمدن داستان به نمونه هاي بي شماري در فيلم برخواهيد خورد. مادري كه پسرش يكباره متحول شده، به زبان تركي جملاتي مي گويد و متعاقبش آنها را ترجمه مي كند. نماهاي داخل مترو هم همين كاركرد را دارند. كارشناسان، تبليغ مستقيم يك كالا يا يك انديشه را سخيف ترين نوع عرضه محصول مي دانند و اين درست شيوه اي است كه در "قفل ساز" بكار رفته است. در كلانتري بارها اين جمله تكرار مي شود كه كودكان خود را كتك نزنيد، وگرنه آنها دزد، قاتل، قاچاقچي يا ... مي شوند. به منظور درك مخاطبين ناشنوا همين مفهوم بر پارچه اي نصب شده به ديوار در پسزمينه كادر ديده مي شود.انتهای پیام /