1 2 3 4
5 6 7
9 8
جستجو درعناوين خبری
  بگرد
جستجوی پيشرفته | راهنما
آخرين رويدادها سينمايی
گزارشات
مصاحبه ها
نقدها و مقالات
اخبار فيلم
فيـــلمهای در دست توليد
محصولات آينده سوره
اخبار هنرمندان
اخبار جشنواره ها
اخبار اصناف سينمايی
اخبار دفاتر تهیه و توليد
اخبار سينمای جهان
روزشمارسینما
خبرگزاری ها
 تعداد بازديد : 386  تاريخ مخابره خبر:  ۳۰/۱۱/۱۳۸۵  نوع : مصاحبه
 کد خبر : 138511300203  ساعت مخابره خبر: ۱۶:۰۷:۰۲
    ۱۳۸۵/۱۱/۳۰                              تاريخ نشر خبر :  
 

بهرام توكلي:

تلاش کردم فيلم خودم را بسازم

گفتگو با بهرام توكلي كارگردان «پابرهنه در بهشت» و فيلمساز برگزيده جشنواره فيلم فجر.

    به گزارش سايت سينمايي سوره، فيلم «پا برهنه در بهشت» ساخته بهرام توكلي توانست چند سيمرغ بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر را از آن خود كند.
او در بخشهاي بهترين فيلم معناگرا، بهترين كارگرداني فيلم اول، بهترين بازيگر نقش مكمل مرد و... جوايزي كسب كرد. توكلي، جوان ترين كارگردان جشنواره بود و براي معرفي نوع كار او به سخن بهرام دهقان، تدوينگر فيلم پابرهنه در بهشت بسنده مي كنيم كه در نشست مطبوعاتي اين فيلم گفت: اميدواريم توكلي به سرنوشت فيلمسازاني كه فقط يك فيلم در كارنامه خود ثبت مي كنند، دچار نشود. مسئولان بايد از اين گونه فيلمسازان حمايت كنند تا آنها بتوانند به راه خود ادامه دهند.
    پا برهنه در بهشت، اظهارنظرهاي مختلفي را در ايام جشنواره برانگيخت، توكلي اما تا جايي كه توانست به پرسشها پاسخ داد. ظرفيت انتقادپذيري توكلي بالاست. شايد داشتن همين روحيه در موفقيت او بيشترين تاثير را داشته است.


به نظر خودتان، فيلم پا برهنه در بهشت چقدر به توضيح احتياج دارد؟
توضيح به چه معنا؟


اين كه من به عنوان خبرنگار مقابل شما بنشينيم و درباره فيلمتان از شما بپرسم.
به نظرم ، فيلم خيلي راحت و واضح نيست، بخصوص موضوعش كه خيلي صريح نمي توان درباره آن حرف زد، شايد به همين دليل هم هست كه فيلم كمي مبهم به نظر مي آيد؛ اما واقعيت اين است اگر بخشي از فيلم را مخاطب درك نكند يا متوجه نشود نقص فيلم است، ولي الزاما فيلمي كه همه چيزش عيان است، فيلم خوبي نيست، همان گونه كه اگر فيلمي مبهم باشد، فيلم بدي نخواهد بود.


ابتداي فيلم، شخصيت اصلي قصه وارد فضايي متفاوت مي شود و مي گويد انگار من قبلا اينها را خواب ديده ام. اين وهم انگيز بودن فيلم و اين كه خيال مي كني به تماشاي يك خواب نشسته اي و شاهد جريان سيال ذهن يك شخص ديگر هستي، چگونه در ذهن شما شكل گرفت؟
فيلم پابرهنه در بهشت درباره تحولات فيزيكي نيست، بلكه درباره تحولات دروني است و فرمي كه براي بيان اين تحولات به ذهن من رسيد، هميني است كه در فيلم مي بينيد. شايد فرم هاي ديگري هم باشد كه من از آنها بي خبرم. اين نوع ساختار شايد به ابهام فيلم بيفزايد، اما اين حسن را هم دارد كه مخاطبان خاص خود را راضي مي كند و آنها از همان ابتدا متوجه مي شوند با فيلمي متفاوت روبه رو هستند.


اين فرم ابتدا در ذهن شما بود بعد سراغ سوژه رفتيد يا اين كه ابتدا به موضوع فكر كرديد و بعد فرم و ساختار آن را تعيين كرديد؟
به نظر من جدا كردن فرم از مضمون درست نيست، چون فرم و مضمون معمولا با يكديگر به ذهن مي آيند و بتدريج كامل مي شوند، اما پس از اين كه فيلمنامه نوشته شد و فيلمساز آن را در ذهن خودش ديد، آن موقع ارادي تر مي تواند تصميم بگيرد كه كدام عناصر با فرمي كه انتخاب كرده است، جور نيست و بايد آنها را حذف كند. من هم طبق همين قاعده پس از نوشتن فيلمنامه برخي سكانس ها را حذف كردم تا ساختار فيلمم يكدست باشد.


شخصيت اصلي فيلم جايي مي گويد من شاعرم ، اما زن خدمتكار بهش مي خندد و مي گويد، بهت نمي آيد شاعر باشي، آيا خود شما هم شعر مي گوييد؟
نه شاعر نيستم، اما شعر را دوست دارم.


منولوگ هاي فيلم اما بشدت شاعرانه است.
منولوگ ها نثر است. من شعر نمي گويم اما كارم را با داستان نويسي شروع كردم و اولين مجموعه داستانم را در 18 سالگي منتشر كردم و بعد كارم را با فيلمنامه نويسي ادامه دادم. فيلمنامه، فيلمهاي كوتاهي كه ساخته ام را هم خودم نوشته ام، بنابراين بيشتر به ادبيات نزديكم تا سينما.


بيشتر به كدام نوع ادبيات علاقه منديد؟ مسلما ادبيات كلاسيك نيست؟
شايد بيشتر بتوان به آن لقب رئاليسم جادويي داد. چون در اين نوع كار مي توان هم مولفه هاي رئاليسم را پيدا كرد و هم چيزي را كه وراي اين اتفاقات وجود دارد، اين فضا در ادبيات ماركز وجود دارد؛ ادبياتي كه من آن را دوست دارم.


شايد به همين دليل است كه وقتي فيلم را مي بينيم زياد احساس نمي كنيم با يك قصه ايراني روبه رو هستيم. حتي روحاني فيلم شما بيشتر تداعي كننده يك كشيش است؟
شايد ذهن من متاثر از ادبياتي باشد كه به آن علاقه مند هستم ، اما درباره روحاني بايد بگويم كه در ذهن ما روحاني مساوي است با شخصي كه كار سياسي و اجتمامي مي كند و پست و مقام دارد، همان گونه كه افراد ديگر جامعه دارند ، اما من روحاني فيلمم را در يك فضاي تجريدي خلق كردم و در طول فيلم اصلا تاكيد نكردم كه او ايراني ، مسيحي يا مسلمان است. او روحاني ايده الي است كه من هميشه تصور كرده ام؛ روحاني اي كه به دنبال دغدغه هاي بي پاسخ است. ذهن او هميشه به دنبال ريشه مسائلي است كه پاسخ ندارند.


اين پرسش مي تواند در ذهن ديگر افراد هم باشد. اگر به جاي يك روحاني يك شخصيت ديگر وارد قصه مي شد، اتفاق خاصي رخ نمي داد.
فرقش اين است كه اين شخصيت روحاني تمام سوالاتش را از خدا مي پرسد و مدام با خدا در حال صحبت كردن است. حتي در بدترين شرايط مثل وقتي كه يكي از بيماران خودش را به آتش مي كشد و اين رفتار مختص يك آدم صددرصد مذهبي است.


اما فرد مذهبي مي تواند روحاني نباشد؟
به نظر من روحانيت شغل نيست. روحانيت يك اعتقاد كاملا دروني است. روحانيون واقعي كساني هستند كه شغل اصلي شان روحانيت نيست. من در فيلم پا برهنه در بهشت سعي كردم به ذهنيت و دغدغه هاي يك روحاني بپردازم.


مي گوييد نشانه بارز روحاني فيلم نيايش اوست، اما افراد ديگر هم نيايش مي كنند. پرسش من اين است اگر اسم روحاني را از اين شخصيت حذف كنيم چه اتفاقي مي افتد؟
من مي خواستم روحاني ايده آلم را تصوير كنم. اگر اين شخص روحاني نبود ديگر به اين هدفم نمي رسيدم.


آيا روحاني فيلم شما را مي توان به نوعي ادامه روحاني فيلم «زير نور ماه» دانست؟
اين روحاني مي تواند ادامه روحانيون تمام فيلمها باشد. حتي مي تواند ادامه قديس فيلم «برادر خورشيد، خواهر ماه» هم باشد.


و شما هم انگار بيشتر متاثر از اين فيلم بوديد؟
مي دانيد چرا شما اين سوال را مي پرسيد؟ چون متاسفانه ما اديان را از هم جدا مي كنيم. اگر شخصيت ما مهربان، بخشنده و شاعر مسلك باشد مي گوييم مسيحي و قديس است و اگر كسي تحكم بيشتري داشته باشد، حديث و آيه و نماز بخواند مي گوييم روحاني مسلمان است، در صورتي كه روحانيت يك صفت است كه تمام آدمها مي توانند داشته باشند.


شما در فيلمتان يك پزشك خبيث را هم مقابل روحاني قرار داده ايد. از اين تقابل مي خواستيد به نتيجه خاصي برسيد؟
به نظرم تقابل اين دو نفر دو نگاه متفاوت به دين است. يكي وجه مهربانانه دين كه متعلق به يحيي است.


در پا برهنه در بهشت از يك دوربين دوم هم استفاده كرده ايد و جايي مي گوييد اين تصاوير پرونده هاي زنده را شكل مي دهند. خود شما براي انتخاب اين دوربين دوم به چه نتيجه اي مي خواستيد برسيد؟
يك جور كنكاش عذاب آور در درون آدمهاست. دكتر در جلساتي كه با بيماران داشت، آنها را مقابل دوربين مي نشاند و با پرسشهاي كه از آنها مي كرد، آنها را وامي داشت تا به گناهان ناكرده اعتراف كنند. براي اين سكانس ها يك دوربين دوم در نظر گرفتم تا پرسشها و اعترافات را بصري تر و گفتگوها را براي تماشاچي جذاب تر كنم.


اين تصاوير سياه و سفيد است. آيا مفهوم ويژه اي را در نظر داشتيد؟
با اين روش هم به تنوع فرم كمك كرديم و هم با حركاتي كه اين دوربين داشت، ريتم فيلم تندتر شد.


سوژه فيلم از چه زماني در ذهن شما شكل گرفت؟ آيا اتفاق خاصي باعث شد به اين موضوع فكر كنيد؟
من چند فيلم مستند ساخته ام كه يكي از آنها در آسايشگاه بيماران موجي بود و ديگري در آسايشگاه بيماران قطع نخاعي و نزديك به 2 سال هم در بيمارستان كودكان سرطاني فعاليت فرهنگي داشتم. شايد بودن با آدمهايي كه در يك فضاي بسته زندگي مي كردند و چندان اميدي به زنده بودن نداشتند مرا متأثر كرد؛ البته آنها هميشه منتظر بودند تا كسي بيايد و به آنها كمك كند.


شما فيلم خارجي هم زياد مي بينيد؟
مسلماً يك فيلمساز بايد فيلم هم زياد ببيند.


در دكوپاژتان از فيلمساز خارجي متاثر بوديد؟
به نظر من يك فيلم ايراني در شيوه دكوپاژ با يك فيلم خارجي تفاوت چنداني ندارد، اما از زمان دوره كيارستمي در دكوپاژ فيلمهاي ايراني يك اشتباه رخ داد. كيارستمي خودش با نبوغي كه دارد، آثار متفاوت و جالبي مي سازد، اما كساني كه مي خواهند از او تقليد كنند خيلي بد عمل مي كنند؛ بنابراين دكوپاژ فيلمهاي ايراني بشدت خنثي و مستندگونه شده است.
كارگردان هاي خارجي چون مي خواهند فيلم خوب بسازند و كمتر به جشنواره ها فكر مي كنند، دكوپاژ حساب شده تري دارند و من هم خواستم دكوپاژ خوبي براي فيلمم داشته باشم و بسادگي از آن نگذشتم.


افشين هاشمي، نقش شاهو را خيلي خوب بازي كرد. كار كردن با بازيگران حرفه اي چگونه بود؟ آيا بازي گرفتن از آنها براي شما دشوار نبود؟
ابتدا بگويم زياد با واژه بازي گرفتن موافق نيستم. من معتقدم وظيفه كارگردان اين است كه يك متن خوب به بازيگرانش بدهد و بعد مراقب باشد و زوايد بازي را حذف كند. يعني جايي كه مي بيند بازيگر دارد از شخصيتش دور مي شود يا درشت بازي مي كند او را هدايت كند و در زماني كه بازيگران قدرتمند قرار است نقشها را بازي كنند نه درست مي دانم و نه در توانم است كه از او بازي بگيرم.


يعني افشين هاشمي خودش به اين نوع بازي رسيد؟
بازيگر بشدت به فيلمنامه وابسته است. ديالوگ ها بايد درست نوشته و در جاي خودشان ادا شوند....


اما نوع گويش هاشمي كاملا متفاوت بود. من به عنوان بيننده فكر كردم بايد نيرويي بيروني او را هدايت كرده باشد؟
كارگردان بايد كنار دكوپاژ به همه عوامل كمك كند تا به فضاي فيلم نزديك شوند. من مشابه شخصيت شاهو را قبلا ديده بودم. وقتي يك فيلم مستند كار مي كردم ما به ازاي او را ديدم. اين فيلم را به آقاي هاشمي دادم تا ببيند؛ البته اين را هم بگويم كه آقاي هاشمي بازيگر جستجوگري است و زود راضي نمي شود.


شما چقدر به ابتداي غافلگيركننده در سينما اعتقاد داريد؟ چون فيلمتان از اين روش پيروي مي كرد.
به عقيده من ايجاد ابتداي غافلگيركننده كار سختي نيست. تداوم اين غافلگيري مهم است. به نظر من بار انتهايي فيلم بايد از ابتداي آن قوي تر باشد. البته اين اتفاق در فيلم خود من نيفتاد و من نتوانستم ابهام و غافلگيري ابتدايي را تا انتهاي فيلم حفظ كنم. اين كه ابتداي فيلم ما با نور موضعي چراغ قوه با فضا و آدمها آشنا مي شويم، كمي آزاردهنده است و فكر نمي كنم مخاطب عادي بتواند با اين فضا ارتباط برقرار كند. پابرهنه در بهشت براي كساني كه مي خواهند با ديدن فيلم بار ذهني خود را سبك كنند فيلم مناسبي نيست. تماشاي اين فيلم تحمل زيادي را مي خواهد. قصه مي طلبد كه فضاي فيلم وهم آلود باشد. من مي خواستم اين فضاي مبهم را بتدريج به تماشاگر نشان دهم.


روشن و خاموش شدن مهتابي يا استارت خوردن مدام آن براي ايجاد همين فضا بود؟
من يك سري از اين نشانه ها را در فضاي واقعي فيلمهاي مستندي كه كار كرده ام، ديده ام. آدمهايي كه در مكانهايي چون بيمارستان بستري مي شوند، چيزهاي زيادي براي ديدن در اطراف خود ندارند، بنابراين به كوچكترين اتفاقات هم دقت مي كنند و ريزترين حركات برايشان مهم مي شود. به همين دليل من سعي كردم در پلان هاي بسته اين توجهات را نشان دهم.


يكي از نقشهاي سمپاتيك فيلم شما ، نقش سرباز بود. آيا او هم ما به ازاي خارجي داشت؟
بله. من در زمان خدمتم كه افسر يك بخش بودم يك سرباز داشتم كه در ظاهر خيلي شوخ بود، اما وقتي بهش نزديك مي شدي، مي فهميدي چقدر آدم عميقي است. من شخصيت سرباز را براساس همان سرباز نوشتم. آدمي كه به ظاهر خيلي شوخ و شنگ بود، اما در باطن دست به فداكاري هايي مي زد كه غيرقابل باور بود.


سكانس آتش سوزي را چگونه گرفتيد. ويدئو گرفتيد يا 35؟
با دوربين 35 م م گرفتيم. سكانس خيلي سختي بود. با ويدئو نمي توانستيم كار كنيم چون با سكانس هايي كه با دوربين دوم گرفته بوديم، قاتي مي شد. اين نوع كار در سينماي ايران تاكنون انجام نشده بود. تصاويري كه شما ديديد اسلوموشن نبود، بلكه يك نوع كشيدگي در تصاوير وجود داشت. اين تمهيد را فيلمبردارمان آقاي حميد خضوعي پيشنهاد كرد. ما اين سكانس را 8 فريم فيلمبرداري كرديم و 32 فريم چاپ كرديم، البته در لابراتوار خيلي روي اين سكانس كار كرديم و براي يك دقيقه فيلم بيشتر از 30 بار تست زديم.
انتهای پیام /

 
   
 
    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com