جلسه نقد و بررسي «آخرين ملكه زمين» برگزار شد
در نشست نمايش و نقد فيلم «آخرين ملكه زمين» به كارگرداني «محمدرضا عرب» اين فيلم، تصويرگر سفر اديسهوار يك افغاني تا زادگاهش معرفي شد.
به گزارش سايت سينمايي سوره، در اين برنامه كه در خانه فيلم نور واقع در موزه هنرهاي ديني امام علي (ع) با حضور محمدرضا عرب ـ كارگردان، قربان نجفي ـ بازيگر، اميد نجوان و رضا درستكار منتقدان سينما برگزار شد، اين فيلم از جنبه هاي مختلف مورد بحث و بررسي قرار گرفت. محمدرضا عرب در آغاز صحبت هاي خود، فراهم شدن مسير پيش توليد اين فيلم را از توليد آن دشوارتر توصيف كرد و در مورد دليل ساخت اين فيلم و مراحل آن اظهار داشت: افغانستان كشوري است كه با ما مرز زميني دارد، مردم آن با ما هم زبان هستند و بيش از 2500 نفر از آنان نيروي كار كشور ما به حساب مي آيند. وي گفت: اين فيلم قرار بود در سال 83 توليد شود ولي به دلايل مختلف در 8 شهريور 84 فيلمبرداري آن از شهر يزد آغاز شد و در مشهد، كلات، تايباد و افغانستان ادامه يافت. عرب افزود: خيلي سخت بود كشوري را كه 25 سال در جنگ به سر برده، زيبا ترسيم كنيم، ولي ما اين كار را كرديم. پيش از اينكه كليد كار را بزنيم از تماس لوكيشن ها بازديد كردم و عكس گرفتم، براي همين حس كردم كه فيلمنامه بايد تصحيح شود و به اين دليل همكار فيلمنامه نويس هم شدم. قربان نجفي بازيگر فيلم كه پيش از اين در فيلم «من بن لادن نيستم» نيز در قالب يك فرد افغاني ايفاي نقش كرده بود، درخصوص موضوع اين فيلم عنوان كرد: موضوع اين فيلم پيش از اينكه مربوط به منطقه يا قوميت خاصي باشد، يك موضوع انساني است. مضاف بر اينكه در مدت 25 سالي كه در افغانستان جنگ بود و مهاجران در ايران بودند، ما (منظور دولت و ملت ايران) مي توانستيم حداقل 5 ميليون افغاني را به فرهنگ ايراني تعليم دهيم. «رضا درستكار» نيز در توضيحات خود ابراز داشت: عرب، از جمله فيلمسازان حوزه فيلم مستند و كوتاه است و آنچه كه فيلم اول بلند ايشان را شرافتمند و خوب نشان مي دهد، داشتن وجدان كاري و طي طريق با حالت عارفانه است. وي اظهار داشت: در قصه اين فيلم، جوان افغاني مقيم ايران را مي بينيم كه پله پله قصه را برايمان روايت مي كند و انگار ما او را تعقيب مي كنيم. اين فيلم اصلاً پرش ندارد و ما با جزئيات آن مواجه مي شويم، گويي كه اينها از يك معناي فرامتني نشأت مي گيرد. «اميد نجوان» منتقد حوزه سينما نيز اين فيلم را برخلاف تصور خود ارزيابي كرد و گفت: آنچه كه در اين فيلم به عنوان فيلم اول فيلمساز مهم است، امكانات پيچيده اي است كه فيلمساز خود را با آن مواجه كرده است. نقطه قوت اين فيلم، روايت ماراتن گونه آن است. نوع نگاه اين فيلم به زندگي، جور ديگري است و نشان مي دهد كه پژوهش در اين فيلمنامه نقش مهمي داشته است. وي افزود: اگر خط اين داستان را براي كسي كه فيلم را نديده تعريف كنيم، اينطور به ذهنش مي رسد كه سفر افغاني، سفري اديسهوار است. او تا زادگاهش مسير را طي مي كند و در اين مدت با طي طريق به پختگي مي رسد. «محمدرضا عرب» درخصوص روايت پله پله اين فيلم توضيح داد: در ارائه اين مدل تمامي مجموعه عوامل فيلم تعهد داشتيم و قصدمان بود كه فيلم را خيلي ساده و روان جلو ببريم. وي همچنين گفت: پنجاه درصد قصه در ايران مي گذرد و تعمد داشتيم كه قصه از يزد شروع شود، جوان افغاني تمام سختي ها را بكشد و دقيقاً گره گشايي در حرم مزارشريف رخ دهد. احساس ما اين بود كه بايد به اين جزئيات پرداخت.انتهای پیام /