نگاهي به توليد و نمايش سينماي ايران در سال 1385
تنوع مضمون و احياي گونه هاي فراموش شده
براي بررسي كارنامه سينماي ايران در سال 1385 مي توان به شكلي اجمالي به عرصه توليد و نمايش سرك كشيد و گفت كه حدود 40 فيلم ايراني و 17 فيلم خارجي براي نخستين بار بر پرده سينماها نقش بسته است و با صدور پروانه ساخت، حدود 70 فيلم وارد چرخه توليد شده اند.
اما با تحليل آمار فوق به اين نتيجه مي رسيم كه اگرچه تعداد فيلمهاي نمايش داده شده ايراني در سال 85 نسبت به سال 84 چند درصدي افت داشته است و ميزان صدور پروانه ساخت بيش از 50 درصد رشد كمي را نشان مي دهد اما با نگاهي به تنوع فيلمهايي كه برايشان پروانه ساخت صادر شده و مقايسه آن با سال قبل، رشد قابل توجهي در گونه گوني فيلمهاي توليد شده سال 85 نسبت به سالهاي پيشين را شاهديم. تنها در نيمه اول سال 85، 4 فيلم كودك و نوجوان، 21 فيلم اجتماعي، 4 فيلم كمدي و طنز، 3 فيلم جنايي و پليسي، 1 فيلم تجربي با مخاطب خاص، 2 فيلم وحشت، 2 فيلم معناگرا، 12 فيلم ملودرام خانوادگي، 7 فيلم دفاع مقدس، 3 فيلم ديني و 2 فيلم تاريخي وارد چرخه توليد سينماي ايران شدند كه نتيجه برخي از آنها در جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر به روي پرده رفت. اگرچه اين مديريت در تلاش براي متنوع كردن توليدات سينماي ايران و حمايت از ژانرهاي فراموش شده مانند سينماي دفاع مقدس، نتايج نسبتاً موفقيت آميزي داشت، اما در غنا بخشيدن به برخي ژانرهاي مهم اين سينما به خصوص سينماي معناگرا چندان كارنامه موفقي نشان نداد. معدود فيلمهاي معناگراي حاضر در جشنواره فيلم فجر، علاوه بر زمينه هاي پر از شعر و شعار، در انتقال معني و مفهوم خود نيز سردرگم مي نمودند. اين در حالي است كه سينماي معناگرا به عنوان يكي از ژانرهايي است كه مي تواند سينماي ايران را در سطح بين المللي به طور جدي مطرح سازد، اما به اين مقوله نيز توجه چنداني مبذول نشد. اقتباس از ادبيات از ديگر مقولاتي بود كه همچنان در سال 85 هم در توليدات سينماي ايران مغفول باقي ماند و به جز چند جرقه محدود و معدود، هيچ جرياني براي نضج اين مقوله برانگيخته نشد، عليرغم اينكه گفته مي شود در بنياد سينمايي فارابي گروهي براي حمايت از اين قضيه تشكيل شده و عده اي نيز در آن مشغول فعاليت هستند و اقداماتي نيز صورت گرفته ولي حداقل، نتيجه اي از آن در سال 85 رويت نشد. اما در ميان آثار توليدي سال 85، براي نخستين بار شاهد به كارگيري تجارب تازه اي در ساختار سينمايي و روايتي فيلم هاي توليدي اين سينما بوديم. سينماي دفاع مقدس با فيلمهايي همچون «روز سوم» و «اتوبوس شب» و «مثل يك قصه» و «اخراجي ها» به عرصه هاي ناگفته و نانموده اي از دفاع 8 ساله مردم ايران گام نهاد كه نشان داد اين ژانر اصيل سينماي ملي ايران همچنان پس از گذشت بيش از نيم قرن سالهاي آغازين جنگ تحميلي، زنده و پويا مي تواند، اين سينما را به ميادين تازه اي از هنر و تجربه رهنمون سازد. فيلمبرداري تك رنگ و به اصطلاح سوبيايي محمود كلاري در فيلم خون بازي و كار تصويري درخشان فرهاد جعفري در فيلم اتوبوس شب كه با نماهاي سياه و سفيد گرين دار خود، قضايي همچون ماندني ترين عكس هاي دوران دفاع مقدس را در اين فيلم ايجاد كرده بود، جلوه هاي ويژه تصويري در فيلم قاعده بازي و اثر 15 گانه فرش ايراني از جمله تجارب جديد سينماي ايران در ميادين فرم و محتوا بود كه اين سينما در پلكاني نزديك تر به استانداردهاي جهاني قرار داد. ولي متأسفانه در عرصه توليد و نمايش سينماي ايران همچنان درگير و گرفتار ساختار سامان نيافته خود ماند. همان ساختاري كه به باور بسياري از كارشناسان و منتقدان سينماي ايران، اساسي ترين معضل اكنون اين سينما به شمار مي آيد. ساختاري ما بين فرم دولتي و خصوصي و تعاوني و غيره كه تهيه كنندگان هر دو بخش را در ميان آسمانها و زمين بلاتكليف نگاه داشته است. در سينماي امروز ايران هنوز هيچ تعريف مشخصي از توليدكننده بخش خصوصي و يا بخش دولتي وجود ندارد. هنوز حوزه هاي فعاليت اين دو بخش كاملاً در يكديگر تنيده شده و تفكيك ناپذيرند. (اشتباه نشود بحث در اينجا فقط راجع به توليدكننده فيلم است و نه تهيه كننده كه هر يك تعريف و جايگاه خود را حائز مي باشند). هنوز حيطه فعاليت سازمان ها و مؤسسات توليدي خصوصي و دولتي مغشوش و درهم ريخته است. در حالي كه در يك سينماي استاندارد از مهمترين اصول ساختاري توليد، تفكيك كامل بخش خصوصي و دولتي و روشن شدن حيطه فعاليت ها و وظايف و عملكردشان است. معاون امور سينمايي سابق وزارت ارشاد دو سال پيش اعلام كرده بود كه تشكل هاي حقوقي توليد، مؤسسه هاي توزيع و پخش فيلم مطابق با الگوهاي شناخته شده جهاني (سازمان هاي استوديويي) به زودي فعال مي شوند. (كه تا اين ساعت چنين اتفاقي نيفتاده است) آنچه كه مي تواند در صورت عملي شدن پايه هاي شكل گيري يك سينماي استاندارد را در ايران بريزد. سيستم استوديوهاي استاندارد مستقل بخش خصوصي مي تواند پاياني بر بافت واسطه اي و مغشوش امروز سينماي ايران باشد كه تحت عنوان بخش خصوصي فعاليت مي كند. در چنين سيستمي كه قطعاً هيچ گونه وابستگي مالي به منابع دولتي و شبه دولتي نخواهند داشت و صرفاً بر امكانات مادي و معنوي خود تكيه مي كنند، لاجرم تهيه كننده هاي متخصص به ميدان خواهند آمد. تا با به كارگيري بخش اعظم سرمايه هاي انساني بالقوه در اين سينما آن را به درجه هاي متعالي محتوايي و ساختاري برسانند. از مسائل تأسف باري كه براساس همين ساختار نامعين در سال 85 در حيطه عده اي از تهيه كنندگان سينماي ايران اتفاق افتاد، دعوايي غيرمنتظره مابين گروهي از اين دوستان بود كه تا ديروز گرد يك ميز مي نشستند و حالا برخي از آنها (به دليل آنچه كه انحصار طلبي برخي از اعضاي قدرتمند شوراي اتحاديه تهيه كنندگان عنوان شد) تصميم گرفته بودند كه ميز خود را از دوستان سابقشان جدا كنند. اما بر سر همين تصميم كه در هر جمع معتقد به آزادي عقيده و رأي مي تواند وجود داشته باشد، جار و جنجال عجيب و غريبي به راه افتاد كه پاي مسئولين مربوطه دولتي هم براي فيصله دادن آن به ميان كشيده شد، كه اين اختلاف و دعوا همچنان پابرجاست و مي تواند در صورت ادامه لطمات جبران ناپذيري بر پيكر اين سينما وارد آورد. اكران و فروش در نگاه اول نسبت به مقايسه آمارهاي فروش سينماي ايران در سالهاي 84 و 85 شايد به اين نتيجه برسيم كه اين سينما در سال جاري در جذب مخاطب بيشتر موفقتر عمل كرده است. آمار فروش نشان مي دهد كه پرفروش ترين فيلم اكران شده سال 85، فقط در تهران بيش از يك ميليارد تومان فروخته است. در حالي كه پرفروش ترين فيلم سال 84، توانسته بود نصف اين مقدار يعني حدود 500 ميليون تومان در گيشه سينماها بليط بفروشد. همچنين در سال 85، شش فيلم بالاي 400 ميليون تومان فروش داشته اند در حالي كه در سال 84 تعداد فيلمهاي باشگاه 400 ميليون توماني ها، 3 عدد بوده است. ولي به جاي اينها سينماي 84، پنج فيلم بيشتر از 300 ميليون توماني در مقابل 2 فيلم مشابه خود در سال 85 داشته است و همچنين 6 فيلم بالاي 200 ميليون توماني در مقابل 5 فيلم مشابه آن در سال جاري و 9 فيلمي كه بيش از 100 ميليون تومان فروخته در برابر 4 فيلم 100 ميليون توماني سال 85. اما در فيلمهاي زير 100 ميليون تومان يعني به قول سينمايي ها زير خط فقر براي سال 84، تعداد 13 فيلم در مقابل 17 فيلم سال 85 بوده است!! مديرعامل مؤسسه سينما شهر وابسته به معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز آمار داده است كه فروش سينماها تا پايان امسال به 18 ميليارد تومان خواهد رسيد كه نسبت به رقم 12 ميليارد توماني فروش سال گذشته، 50 درصد پيشرفت نشان مي دهد. اگرچه معلوم نيست رقم 18 ميليارد تومان فروش سينماي ايران در سال 85 كه در واقع پيش بيني يك مقام مسئول سينمايي بوده (آنهم دو ماه پيش از پايان سال يعني در حالي كه حدود 17 درصد از رقم ذكر شده اساساً هنوز به واقعيت نپيوسته بود، خصوصاً كه اين 17 درصد هم مربوط به فصل مرده نمايش يعني حوالي جشنواره فجر و پس از آن در روزهاي پيش از اكران نوروزي بوده است!!) از كجا آمده است. واقعيت اين است كه در تحليل آماري براي بررسي رشد با نزول يك پديده، معمولاً پارامترهاي مختلف مؤثر در محاسبه آن آمار لحاظ مي شود. مثلاً چگونه مي توان بدون در نظرگرفتن رشد جمعيت و قيمت بليت سينما و تنها با تكيه بر رقم فروش، حكم به رونق اكران داد. با اين حساب، حتي رقم فروش يك ميليارد توماني فيلم «آتش بس» (كه البته دلگرم كننده است و جاي تبريك دارد) نسبت به بهاي متوسط بليط، تنها جذب يك ميليون نفر تماشاگر را شامل مي شود كه نسبت آن به جمعيت 16 ميليوني امروز تهران، اين نتيجه را عايد مي سازد كه فيلم «آتش بس» فقط كمي بيش از 6 درصد جمعيت پايتخت را به سالن هاي سينما جذب كرده است!! اين فيلم در 20 سينما، در حدود 100 روز مبلغ يك ميليارد تومان فروخته است. يك بررسي عميق تر از رقم فوق مشخص مي كند كه اين فيلم به طور متوسط در هر روز حدود 10 ميليون تومان فروش داشته است، به مفهوم اينكه هر روز حدود 10 هزار نفر از جمعيت تهران فيلم فوق را ديده اند. از اين رقم هر سالن سينما، فقط 500 نفر را به خود اختصاص مي دهد كه اگر براي هر سالن به طور متوسط 6 سانس نمايش درنظر بگيريم، به اين نتيجه مي رسيم، در هر سانس به طور متوسط بيش از 80 نفر به تماشاي فيلم «آتش بس» نشسته اند. يعني به طور ميانگين شايد تقريباً كمتر از يك چهارم يا حدود 4 رديف از هر سالن سينما پر شده است. تازه اين آمار در مورد فيلمي است كه در رديف پرفروش ها به حساب مي آيد. رشد همان رقم 18 ميليارد تومان و به اصطلاح افزايش 50 درصدي فروش سينماي سال 85 نسبت به سال 84 نيز با احتساب افزايش 50 درصدي بليط سينماها در سال 85، تقريباً به صفر مي رسد و با درنظر گرفتن درصد افزايش جمعيت و در نتيجه اضافه شدن تعداد بالقوه سينماروها در سال جاري نسبت به سال گذشته، نتيجه حاصله حكايت از كاهش استقبال مخاطبان سينماي ايران دارد. اين كاهش استقبال در اين دو ماهه آخر سال به حدي رسيد كه بالاخره پس از سالها سرو صداي سينمادارها را هم درآورد. به طوريكه انجمن سينماداران براي نجات سالن هاي سينماهايشان از خطر ورشكستگي، خواستار افزايش 10 درصدي سهم خويش از ميزان فروش فيلمها شدند كه همين امر موجب اعتراض اتحاديه تهيه كنندگان و در مقابل صدور اطلاعيه اي از سوي انجمن سينماداران شد و براي نخستين بار حقايقي كه بارها كارشناسان و متقدان سينماي ايران بخشي از سيستم تهيه كنندگي به اصطلاح خصوصي سينماي ايران متذكر شده بودند، را از قول صاحبان سينماها بيان كرد. در اين بيانيه ضمن اشاره به توليد 50 تا 100 فيلم در سال آمده است: ... متأسفانه در كشور ما با اين وجود، تقريباً 50 درصد فيلمها جوابگوي خواست سينماروها بوده و مابقي موجب قهر مخاطب گرديده است. اگر چه اكران ناموفق فيلمها، بيشتر نتيجه سوژه هاي بي محتوا و تكراري است كه دوستان با ترفند اكران هاي طولاني سعي در كتمان آن مي نمايند كه ارتباط مابين را به صورت تحميلي درآورده و عرصه فعاليت سينماهاي كشور را به بحران كشيده اند... سينماداران سپس به دريافت تسهيلات اعتباري بلاعوض سوبسيدهاي خاص، حقوق رايت ويدئويي، هواپيمايي، تلويزيون و... از سوي تهيه كنندگان كه باعث ارتقاي مادي آنها شده، پرداخته و مي افزايند: ... تا جاييكه خوشبختانه كارمندان جزء دفاتر ديروز در زمره توليد كنندگان امروز فعاليت مي نمايند. لذا افزايش تهيه كنندگان به تعداد سالن هاي سينما و جذب بخش خصوصي، حتي افراد غيرحرفه اي به جرگه صنف تهيه كنندگان مويد بازگشت سرمايه اي است كه اين عزيزان منكر آن هستند، در حالي كه اگر تهيه كنندگي براي اين دوستان سودي ندارد، خوشبختانه هيچ منع قانوني جهت تغيير فعاليتشان نيست... انجمن سينماداران با اشاره فرافكني و دستاويز برخي از اين تهيه كنندگان در به ميان كشيدن كمبود سالن سينما به عنوان علت عدم فروش فيلمها، يادآور مي شوند: ... دوستاني كه به كمبود سالن ها معترضند، فراموش مي كنند كه اكثر فيلمهايشان با سوژه هاي الگوبرداري شده از فيلمهاي قبل از انقلاب حتي جوابگوي سالن هاي موجود نيز نمي باشند!؟... به نظر مي رسد آنچه باعث شده كه صبر سينماداران لبريز شود، نزول چشمگير فروش فيلمها خصوصاً در اين ماه هاي پاياني سال بوده است. پس بهتر آنكه به جاي آمارهاي ناقص و تحليل هاي سردستي بر مبناي آنها، به نقاط ضعف، آسيب ها و راهكارهاي برخورد با اين آسيب ها بپردازيم كه هم خدا را خوش مي آيد و هم خلق خدا را خوش تر. اكران فيلمهاي خارجي در سال 1385، نمايش عمومي فيلمهاي روز خارجي در سينماها، همچنان همان روال دست به عصا، محتاطانه و در واقع سردرگم و نامعلوم سالهاي گذشته خود را دنبال كرد. به نظر مي آيد آن تفكر كهنه و غيركارشناسانه اي كه توسط برخي توليدكنندگان غيرمتخصص در واسطه دهه 70 به چرخه نمايش سينماي ايران تزريق و متأسفانه توسط معاونت وقت امور سينمايي هم پذيرفته شد، هنوز در بدنه اين سينما باقي مانده و آن را رنج مي دهد. تفكري كه بر اين باور بوده و هست كه اكران فيلم خارجي جاي توليدات داخلي را تنگ خواهد كرد. در سال 85 تعدادي از آثار برجسته و ارزشمند سينماي روز جهان مانند: «شب بخير، موفق باشيد» كه نامزد دريافت 6 جايزه اسكار سال 2006بود، «بچه»، «پنهان» و «بادي كه بر مرغزار مي وزد» كه همگي از فيلمهاي برتر جشنواره بودند به همراه فيلمهاي سرگرم كننده اي همچون: «حادثه در نيويورك»، «كينه 2» و... به نمايش درآمدند اما متأسفانه همان نحوه اكران متروك كه شرحش رفت، باعث شد كه نمايش فيلمهاي نامبرده اساساً به نظر نيايد!! به نظر مي آيد زمان آن فرارسيده كه براي اكران آثار سينماي روز جهان تدبيري جدي انديشيده شود، تا هم مخاطب ايراني بتواند به طور عادي از تماشاي اين گونه فيلم ها بهره مند شود، هم سينماي ايران از قبل آن رونق ديگري بگيرد و هم دكان غيرقانوني دستفروش هاي كنار خياباني تعطيل شود و پخش اين دسته از فيلمها تحت كنترل و برنامه خاصي قرار بگيرد. بارها نشان داده شده كه مخاطب فيلم خارجي هم نسبت به ديدن فيلمهاي مورد علاقه اش در سالن هاي سينما، تمايل بيشتري دارد تا تهيه آن را دستفروش هاي كنار خيابان كه دهها صحنه نامطلوب هم در كنارش وجود دارد و به هيچوجه براي جوانان و همچنين محيط هاي خانوادگي مناسب نيست. اگرچه مي دانيم برخي كمپاني هاي اصلي هاليوود، پيرو خط مشي تحريم ايران، از فروش و اجازه محصولات خود به سينماي ما خودداري مي كنند. ولي به هر حال مي توان از طريق مختلف، فيلمهاي مناسب را تهيه كرد و به نمايش درآورد. همچنانكه براي شبكه رسمي ويدئويي كشور، تعداد مشابهي از فيلم هاي روز جهان خريداري، دوبله و در فروشگاه هاي محصولات فرهنگي عرضه شده اند و آثاري همچون «بابل»، «مردگان»، «لئون»، «اگه مي توني منو بگير» و... كه گويا براي شبكه رسمي ويدئويي كشور در حال دوبله هستند و با آثاري همچون «تصادف»، «يك تاريخ خشونت»، «رودخانه ميستيك» كه هم از تلويزيون پخش شدند و هم به شبكه نمايش ويدئويي راه يافتند. حضور در عرصه هاي جهاني شايد در نگاه اول به نظر بيايد كه سال 85 سال افول سينماي ايران در جشنواره هاي جهاني بود. احتمالاً به اين دليل كه در 3 جشنواره مهم كن و برلين و ونيز، همچون هميشه سرو صدايي از سينماي ايران برپا نشد. در واقع پس از سالها، در سال جاري نشان چنداني در اين 3 جشنواره از سينماي ايران به چشم نخورد. اما اين نمي تواند دليل كم رونقي سينماي جشنواره اي ايران در سال 85 باشد. يك نگاه آماري نشان مي دهد كه تنها در ماه آبان سينماي ما با 214 فيلم كوتاه و بلند در 63 جشنواره كوچك و بزرگ شركت داشته است، از جشنواره هاي معتبري همچون سه قاره نانت و مانهايم آلمان تا فستيوال هاي گمنام تري مانند جشنواره زنان هراره و نيو كراند كوپ اتريش و شهرداري فرايبورگ آلمان. برطبق آمار در سال جاري، تنها 34 فيلم توليد سالهاي 1384 و 1385 با 237 حضور بين المللي در جشنواره ها داشته اند كه از اين جشنواره ها، 43 جايزه كسب كرده اند. جوايز مهمي مانند هوگوي طلايي جشنواره شيكاگو براي فيلم «چهارشنبه سوري»، سينماگر سال آسيا از جشنواره سينمايي بمبئي براي مجيد مجيدي، جايزه بزرگ جشنواره سه قاره نانت براي فيلم «چند كيلو خرما براي مراسم تدفين»، صدف طلايي جشنواره سن سباستين براي «نيوه مانگ» از جمله جايزه هاي قابل توجهي بوده كه در سال 85 نصيب سينماي ايران گشته است. در حالي كه حضور كم رنگ ايران در جشنواره هايي همچون برلين و كن و ونيز و توكيو و مسكو در سال 85 كاملاً مشهود بود، اما اين حضور در جشنواره هايي مثل كارلوويواري و لوكارنو و تورنتو و مونترال و سن سباستين پررنگ تر از هميشه به نظر آمد. به غير از بخش هاي رقابتي جشنواره ها، از ابتداي سال 85، برنامه هاي متعددي در مراكز فرهنگي كشورهاي مختلف در بزرگداشت سينماگران ايراني و همچنين تحت عنوان چشم انداز سينماي ايران، برگزار گرديد. بنابراين نمي توان حضور بين المللي ايران در جشنواره هاي جهاني را در سال 85 كم رنگ قلمداد نمود. زيرا كه جشنواره هايي مثل كن و ونيز عليرغم تبليغات فراوان و شهرت ظاهري، همه سينماي جهان به شمار نمي روند، قطعاً جشنواره هاي فوق بيشتر در تيول كمپاني ها و مؤسسات تجاري چند مليتي قرار دارند و از همين رو صيغه سياسي بيشتري مي يابند. چراكه سرنخ برگزاري اين جشنواره ها در دستان همان كمپاني هايي مي چرخد كه زيرمجموعه تراست ها و كارتل هاي بزرگ آمريكايي هستند. جشنواره هاي داخلي سال 1385 را شايد بتوان يكي از پرجشنواره ترين سالهاي سينماي ايران در طول تاريخش دانست. يعني در اين سالها فستيوال هاي متعدد راجع به فيلم و سينما برپا گشت، از جشنواره هاي ثابتي مثل جشنواره فيلم فجر و فيلم كوتاه و پويا نمايي و رشد گرفته تا جشنواره هاي جديدي همچون كارآفريني، رحمت، صبا، بهزيستي و... فقط در دو ماه آخر پاييز بعد از ماه مبارك رمضان، 7 جشنواره كوچك و بزرگ برگزار گرديد. اما در ميان اين غوغا و هياهوي جشنواره هاي داخلي، در كمال تعجب و تأسف يكي از مهمترين جشنواره هاي فيلم كه به لحاظ اهميت در رديف جشنواره فجر قرار داشت، يعني جشنواره فيلمهاي كودكان و نوجوانان برگزار نشد. گويا همان معضل حل ناشدني چندين و چند ساله اختلاف با ميزبان اصفهاني بالاخره گريبان اين جشنواره را گرفت و آن را به تعطيلي موقت كشايند. مديران جشنواره مدعي هستند كه اين جشنواره قرار است در ارديبهشت ماه 1386 در همدان برگزار شود و هنگامي كه گفته مي شود، همدان هيچ سالن سينمايي استاندارد براي نمايش فيلمهاي جشنواره ندارد، پاسخ مي دهند كه گفته اند مي سازيم!! به هر حال اميدواريم اين اتفاق بيفتد و كار اين جشنواره پراهميت به تعطيلي نكشد. جشن خانه سينما هم با عنوان جشن سينماي ايران مي رود كه به يكي از مهمترين و تخصصي ترين مراسم اهداي جوايز بدل شود، ضمن اينكه در سال 85 قرار شدصنوف مختلف نيز به طور جداگانه با برپايي مراسمي به بهترين هاي صنف خود جوايزي بدهند كه برخي از صنوف مانند انجمن بازيگران و انجمن منتقدان، بدون قوت وقت، طرح فوق را عملي ساختند. اما جشن خانه سينما سال 85، بدون حواشي هرساله (لااقل در اهداي جوايز) و با تركيب هاي ابتكاري در جايزه دهنده ها و همچنين مراسم جنبي آنها را كه در جشنواره فيلم فجر مورد عنايت قرار نگرفته بودند را نواخت و خاطره خوشي براي اهالي سينماي ايران بر جاي گذارد. اما خوشبختانه جشنواره فيلم فجر عليرغم همه فراز و و نشيب ها و مخالف خواني ها، همچنان اعتبار خود را حفظ كرده، چنانچه هنوز بسياري از فيلمسازان، نقطه آغاز نمايش آثار خود را در بخشي از جشنواره فيلم فجر مي جويند. خصوصاً كه اين جشنواره با برپايي بيست و پنجمين سال برگزاري اش در سال 85، مي رود كه به يكي از قديمي ترين فستيوال هاي سينمايي منطقه بدل شود. از همين رو جشنواره بيست و پنجم فجر واجد نكات ريز و درشت مثبت بسياري بود اگرچه طبق معمول و مثل هر سال عده اي نق نق كنان گفتند كه اين ديگر چه جشنواره اي بود!! يا چرا امسال جشنواره اينجوريه؟!!! جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر با ظرافت بالايي در ميدان دادن به استعدادهاي جوان، فيلمهاي مستند بلند و كوتاه و همچنين رونقي دوباره به سينماي دفاع مقدس از زاويه نگاهي تازه و با چهره هايي جديد در اين ميدان، كارنامه نسبتاً قابل قبولي از خود برجاي گذارد. اگرچه همچنان برخي فيلمها نرسيدند، بعضي جابه جا شدند. كارت ها خصوصاً در سينماي مطبوعات بي حساب و كتاب توزيع شده بود و براي پيدا كردن صندلي، يقه و يقه گيري مي شد و... اما موضوعي كه در بيست و پنجمين دوره جشنواره فيلم فجر بيش از ساير دوره ها مورد اعتراض و انتقاد از سوي جناح هاي مختلف واقع گرديد، قضيه داوري بود و جوايزي كه به نظر عده اي منصفانه توزيع نشد و برخي هم پا را فراتر گذاردند و ادعا كردند كه در اهداي جوايز، پارتي بازي شده است. اگر چه اغلب اين اعتراضات از سوي كساني بود كه در اين ميدان طرف مغلوب به شمار مي آمدند و اي كاش اين اعتراض (كه بعضاً با واژه ها و عبارات به دور از شأن و اعتبار هنر و هنرمند بر زبان ها جاري شد) را نمي كردند و متانت و وزانت سينماي ايران را حفظ مي نمودند. آنها اين نكته را در نظر نگرفتند كه به قول كيومرث پوراحمد، جوايز جشنواره فيلم فجر، نهايتاً نظر و ديدگاه 5 يا 7 نفر است كه قطعاً با تغيير آنها، برگزيدگان نيز تغيير مي كردند. كه همان نظرات نيز با كمي بحث و جدل هم عوض مي شدند. اين در حالي است كه اغلب، حتي داوري 6000 نفره مراسم اسكار نيز مورد انتقاد و اعتراض است. اما اگر برخي نگرش هاي محدود را به كنار نهيم، به نظر نمي آيد كه برگزيدگان هيأت داوري امسال جشنواره فيلم فجر، در مجموع چندان به دور از انصاف و تخصص انتخاب شده بودند. اين در حالي است كه به قول بعضي ميتوان هيأت داوران جشنواره بيست و پنجم را يكي از مستقل ترين هيأت هاي داوري طول برگزاري اين جشنواره به حساب آورد، چراكه برخلاف عقيده بسياري از ناظران و پيش بيني كنندگان، اساساً با آنچه كه مي توانست نگاه مديران سينماي ايران و مسئولين جشنواره به حساب آيد، متفاوت بود. حتماً بسياري از دوستان قديمي تر به خاطر دارند كه در برخي دوره هاي همين جشنواره، سفارش پذيري داوران از سوي مسئولين جشنواره از سوي برخي اعضاي همان هيأت هاي داوري برملا گشت، حتي در دوره هايي كه امروز فكر مي كنيم، بهترين انتخاب ها و درست ترين برگزيده ها را داشته اند. اما برگزيده هاي جشنواره بيست و پنجم فجر نشان داد كه داوران اين دوره، كمترين تأثيرپذيري را از مديران و مسئولين دولتي داشته اند. جايزه ها چه در بخش داخلي و چه در بخش بين الملل تقريباً به شكلي نسبتاً تخصصي اعطاء گرديد و حتي فيلم برگزيده بخش مسابقه بين الملل، ماه بعد در مراسم اسكار نيز، بهترين فيلم غيرانگليسي زبان شناخته شد. اما به نظر مي آيد كاستي اصلي انتخاب هاي هيأت داوران امسال، خصوصاً در بخش اعلام نامزدهاي سيمرغ بلورين، مته به خشاش گذاشتن بي مورد بود. به طوريكه در برخي از رشته ها از 5 نامزد معمول، 4، 3 و يا 2 مورد انتخاب شده بودند و در قسمت صداگذاري نيز هيچ كانديدايي اعلام نشد! اين در حالي است كه صداگذاري از رشته هاي فني و بسيار تخصصي به شمار مي آيد كه شايد به جز حرفه اي ها و كهنه كارهاي اين رشته، كسي ديگر نتواند از زير و بم كيفيت كار آن سردربياورد. همين گستردگي رشته هايي كه بايستي هيأت 6ـ7 نفره داوران جشنواره فيلم فجر درباره آنها نظر دهند و بهترين ها را برگزينند، همواره از چالش هاي بحث برانگيز اين هيأت هاي داوري بوده است و متأسفانه عليرغم توصيه هاي خيرخواهانه كارشناسان و منتقدين براي كوچك تر نمودن دايره وسيع جوايز اين جشنواره، اما مسئولان جشنواره فيلم فجر همواره مصر بوده اند، علي رغم محدوديت هيأت داوران و طبعاً تخصص هاي موجود در آن، اين داوري درباره تمامي مسائل فني فيلمهاي بخش مسابقه سينماي ايران صورت گيرد و به همين دليل هم اغلب داوري هايش مورد اعتراضات متعدد قرار گرفته است. اگرچه دوره اي سعي شد اين رشته ها محدود گردند، ولي متأسفانه مجدداً به همان روال گذشته بازگردانده شد. (و متأسفانه در سال 85 بيشتر هم شد!). در حالي كه هيچ كدام از جشنواره هاي مشابه بين المللي از چنين وسعتي در داوري برخوردار نيستند. چراكه اين علامت سؤال بزرگ در مقابل قضاوتشان قرار مي گيرد كه چگونه يك بازيگر يا فيلمنامه نويس و يا حتي كارگردان مي تواند درباره رشته هاي بسيار تخصصي و فني مانند: جلوه هاي ويژه، طراح صحنه و لباس، چهره پردازي و يا صداگذاري و تدوين افكت هاي مخصوص آن، قضاوت كارشناسانه داشته باشد در حالي كه نهايت اطلاعات معمول يك كارگردان يا ساير دست اندركاران توليد درباره رشته ها و حرفه هاي ديگر تنها مي تواند در سطح يك نظر ارزش داشته باشد و نه داوري. چنانچه در سطح جهاني به جز جوايزي كه از سوي اتحاديه ها و يا كانون هاي صنفي سينما به طور تخصصي به برترين هاي رشته مربوط به خود تعلق مي گيرد، فقط در مراسم اسكار است كه جوايز فني اعطا مي گردد كه آنهم با داوري كارشناسان و متخصصان همان رشته انجام مي پذيرد.انتهای پیام /