بررسي سينماي كودك از منظر جشنواره
خداحافظ لطافت و انديشههاي ساده و پاک کودکانه
سينماي کودک و نوجوان از سال هاي پاياني دهه 70 از بيان قصه در قالب داستانهاي تخيلي دور ميشود و انتخاب مسايل و موضوعهاي اجتماعي با درونمايه خشن باعث رويگرداني مخاطبان از سينماي کودک ميشود.
به گزارش سايت سينمايي سوره، توجه به مسايل روز جامعه، انعکاس شرايط کودکان کار و خانواده هاي فقير، تأکيد بر به کارگيري مفاهيم دشوار و دور از ذهن کودکان و نوجوانان، توجه به مسايلي گريبانگير نوجوانان، دوري از مولفه هاي جذب مخاطب، فاصله گرفتن از ساختارهاي موفق و امتحان شدن در عرصه سينماي کودک، کم توجهي به فيلم هاي کارتوني جذاب و برخوردار از فناوري هاي کامپيوتري، کمبود فيلمنامه هاي خوب، فاصله گرفتن کارگردان هاي موفق سينماي کودک از توليد در اين ژانر و مقايسه آثار ايراني با نمونه هاي موفق و جذاب خارجي نزد مخاطبان شرايطي را فراهم مي آورد که سينماي کودک اندک بينندگان خود را از دست بدهد. اين شرايط در جشنواره فيلم کودکان و نوجوانان نيز به خوبي ديده مي شود. افزايش آمار تعداد فيلم هايي که به جشنواره راه پيدا مي کنند و موفق به اکران عمومي نمي شوند يا اندک آثاري که سال ها پس از توليد در سطحي محدود به نمايش درمي آيند، بخشي از مشکلات اين سينما را انعکاس مي دهد. طي اين سال ها فيلمسازان عرصه کودکان و نوجوانان بيش از هر چيز از نحوه اکران گلايه کرده اند، اما کمتر کارگرداني از ضعف فيلم ها يا جذاب نبودن آنها يا حتي اينکه اصولا فيلم هايي که شخصيت اول آن را يک کودک يا نوجوان تشکيل مي دهد به اين ژانر تعلق ندارد و فقط از جهت فرم کلي در اين گونه سينمايي قرار مي گيرد، در ميان دست اندرکاران اين بخش صحبت به ميان مي آيد. در چهاردهمين جشنواره فيلم کودکان و نوجوانان در سال 1378 فيلم هاي سينمايي "آينه" به کارگرداني جعفر پناهي، "بيد و باد" ساخته محمدعلي طالبي، "دختري با کفش هاي کتاني" کاري از رسول صدرعاملي، "رنگ خدا" اثر مجيد مجيدي، "سيب" از سميرا مخملباف و "کودک و سرباز" به کارگرداني سيدرضا ميرکريمي در بخش مسابقه حضور مي يابند. در اين دوره تعداد آثار توليد شده به اندازه اي کاهش مي يابد که فيلم هاي بلند، نيمه بلند و کوتاه در قالب يک بخش ارايه مي شوند. "آينه" که دومين ساخته سينمايي پناهي محسوب مي شود، در اثناي پخش مستقيم مسابقه فوتبال بين ايران و کره جنوبي اتفاق مي افتد. "بهاره" دخترک خردسال، که مادرش به دليل نامعلومي براي بردن او از مدرسه نيامده است، در خيابان ها سرگردان است. "دختري با کفش هاي کتاني" درباره شرايط رابطه دختران و پسران نسل جديد است. آيدين و تداعي که در پارک با هم آشنا شده اند، توسط ماموران نيروي انتظامي به کلانتري برده مي شوند. پس از رفع نسبي مشکل، وي توسط پدر و مادرش بازخواست و رفت و آمدهايش کنترل مي شود. تداعي تصميم به فرار مي گيرد، اما با گردش در سطح شهر و درک مشکلات و خطرات فراوان به خانه بازمي گردد. "کودک و سرباز" نخستين ساخته ميرکريمي است. داستان در يک پاسگاه دورافتاده نيروي انتظامي اتفاق مي افتد. در آخرين روز سال، به سربازي به نام بهمن ماموريت داده مي شود تا کودک متهمي را به کانون اصلاح و تربيت تهران تحويل دهد. اين در حالي است که سرباز مي کوشد با گرفتن مرخصي نيمه اول عيد نوروز، هرچه زودتر خود را به خانه اش در يکي از روستاهاي ارتفاعات شمال برساند. در پانزدهمين دوره برپايي اين جشنواره فيلم هاي "ترکش هاي صلح" به کارگرداني علي شاه حاتمي، "چوري"ساخته جواد اردکاني، "دارا و ندار" اثر فريدون حسن پور، "يکي بود، يکي نبود" کاري از ايرج طهماسب، "زماني براي مستي اسب ها" از بهمن قبادي، "مثلث آبي" به کارگرداني هادي صابر، "مرباي شيرين" اثر مرضيه برومند و "نجوا" ساخته پرويز شهبازي نمايش داده مي شوند. "زماني براي مستي اسب ها" که نخستين ساخته قبادي محسوب مي شود، داستان زندگي نوجواني به نام ايوب است که در روستايي نزديک مرز عراق زندگي مي کند. با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداري از سه خواهر و برادر بيمارش "مادي" است. پزشک روستا به ايوب مي گويد که ديگر هيچ دارويي نمي تواند مادي را درمان کند و اگر جراحي نشود تا سه، چهار هفته ديگر مي ميرد. ايوب ماجرا را به روژين مي گويد. کاک کريم، عموي ايوب با کاک ياسين که با قاطر، جنس قاچاق رد و بدل مي کند درباره ايوب صحبت مي کند و قرار مي شود ايوب هر روز صبح جنس هاي قاچاق را به آن سوي مرز عراق ببرد. "مرباي شيرين" که بر اساس فيلمنامه اي از فرهاد توحيدي ساخته شده، درباره نوجواني به نام جلال است که موفق به بازکردن در شيشه مربا نمي شود. وي از مادر، همسايه، دوستان، معلمان و بقال محله کمک مي طلبد اما هيچ کس قادر به باز کردن آن نيست و سرانجام مشخص مي شود تمام شيشه هاي کارخانه مرباسازي همين شکل را دارند. جلال از آنها شکايت مي کند. در اثر شکايت اين نوجوان کارخانه در آستانه تعطيلي قرار مي گيرد، ولي آنها با تطميع و رشوه دوباره فعاليت خود را از سر مي گيرند و با طراحي شيشه هاي جديد به عرضه محصولات خود مي پردازند. در جشنواره شانزدهم فيلم کودکان و نوجوانان فيلم هاي "آوازخوان" ساخته کاظم معصومي، "افسانه تنبل قهرمان" اثر بهروز غريب پور، "بچه هاي نفت" به کارگرداني ابراهيم فروزش، "تارزن و تارزان" کاري از علي عبدالعلي زاده، "تو آزادي" ساخته محمدعلي طالبي، "سفر به شرق" از سيدمهدي برقعي، "فوتباليست ها" اثر علي اکبر ثقفي، "کوير مرگ" به کارگرداني اسماعيل براري، "علي و دني" کاري از وحيد نيکخواه آزاد، "نورا" به کارگرداني محمد شوليزاده و "نوروز" اثر سيدرحيم حسيني با يکديگر رقابت مي کنند. در اين جشنواره ساخته هاي محمدعلي طالبي مورد بررسي قرار مي گيرد. "بچه هاي نفت" داستان زندگي اسماعيل است که هر روز همراه دوستانش از روي لوله هاي نفت، فاصله بين روستا تا مدرسه را طي مي کند. مادر و دو خواهر وي در غياب پدر که براي يافتن شغل بهتر به کشورهاي جنوب خليج فارس رفته به سختي و در تنگدستي زندگي مي کنند. مادر اسماعيل براي کسب معاش و از گرو درآوردن تنها سرمايه شان يعني يک الاغ کور تلاش مي کند. واگذاري منزل به خيراله جهت پرداخت مانده بدهي پدر و کوچ خانواده باعث مي شود که اسماعيل براي پرداخت اين بدهي در جريان يک شرط بندي از روي لوله هاي نفت يک دره عميق گذر کند. "فوتباليست ها" قصه شخصيتي به نام حسن رفتاري است به خاطر از دست دادن پدر و مادر خود در زلزله رودبار در يک مغازه پنچرگيري مشغول به کار مي شود. وي با جلب نظر نماينده بهزيستي براي شرکت در مسابقات جهاني فوتبال کودکان بي سرپرست در سوئيس به عضويت تيم ايران درمي آيد. حسن با درخشش در بازي ها نامزد دريافت عنوان آقاي گل مسابقات مي شود، اما در جريان مشکل مالي خسرو و بيماري پدرش قرار مي گيرد و با فداکاري کنار مي کشد. "نورا" تنها ساخته شوليزاده است که داستان زندگي دختر خردسال روستايي را بيان مي کند که در اثر يک حادثه فلج مي شود. برادر بزرگتر به اميد شفا و بهبودي خواهرش قصد دارد او را به امامزاده بالاي کوه ببرد. راه امامزاده سخت و دشوار است، اما نياز به اراده اي شگفت و استوار دارد و دست به کاري غير قابل باور مي زند. در هفدهمين دوره جشنواره فيلم کودکان و نوجوانان که سال 1381 برگزار مي شود، فيلم هاي "پرنده باز کوچک" رهبر قنبري، "پروانه ها بدرقه مي کنند" محمدابراهيم معيري، "دبستان شوک" کاظم معصومي، "دخيل" داريوش ياري، "دهقان فداکار" سيروس حسن پور، "روز کارنامه" مسعود کرامتي، "داستان پيامبران" اميرمحمد کوهستاني، "سفر به شرق" سيدمهدي برقعي، "علي و دني" وحيد نيکخواه آزاد، "فراش مدرسه" احمد ظريف رفتار، "قطعه زمستاني" فرهاد مهرانفر، "کلاه قرمز و سروناز" ايرج طهماسب و "کولي" علي شاه حاتمي حضور مي يابند. کاهش توليد فيلم هاي سينمايي کودکان باعث مي شود در اين دوره علاوه بر دعوت از آثار تلويزيوني و ويديويي در بخش مسابقه فيلم هاي بلند، تعدادي از آثار توليد شده در سال هاي قبل نيز ارايه شوند. "پرنده باز کوچک" نخستين فيلم بلند قنبري است. بهروز به دليل زنداني بودن پدر، به همراه مادر، مادربزرگ و خواهرش زندگي فقيرانه اي را مي گذراند. وي توسط يکي از دوستان پدرش به کار گيرفته مي شود. کار بهروز اين است که در زير چرخ دستي پرنده فروشي قادر پنهان شود و با تقليد صداي پرندگان مردم را فريب دهد. يک روز دختري هم سن بهروز براي خريد مي آيد و متوجه بهروز مي شود. در رفت و آمدهاي بعدي آنها به هم علاقمند مي شوند، اما مادر بهروز ديگر اجازه کار به او نمي دهد. بهروز متوجه مي شود دختر از کشور آذربايجان به ايران آمده بود و حالا برگشته است. بهروز با تلاش بسيار از مرز مي گذرد و دختر را در بستر بيماري مي يابد. دختر با شنيدن تقليد صداي پرنده توسط بهروز بهبود مي يابد. "دهقان فداکار" که از روي يکي از داستان هاي مشهور کتاب هاي دبستان اقتباس شده است، داستان دو پسربچه دانش آموز روستايي را بيان مي کند که براي مسابقه روزنامه ديواري مدرسه قصد گرفتن عکس از دهقان فداکار را دارند. اين مقدمه بر سفر دور و دراز اين دو دانش آموز مي شود. "کلاه قرمزي و سروناز" که پس از نسخه اول و موفق کلاه قرمزي ساخته مي شود، داستان اين شخصيت عروسکي است که پس از سال ها در امتحانات مدرسه قبول مي شود. حالا آقاي مجري بايد برايش يک دوچرخه بخرد ولي او توانايي مالي ندارد. در همين زمان تلفني از سوي عموي کلاه قرمزي مي شود. قرمزي بزرگ يک دوچرخه باارزش به او هديه مي دهد. اما چندي بعد دوچرخه سرقت مي شود. کلاه قرمزي دوچرخه را در خانه عمو نزد مشاورش اژدرخان مي يابد. اژدرخان با کمک دزدها کلاه قرمزي و سروناز را مي دزدد. آقاي مجري و نرگس و پسرخاله براي کشف موضوع به خانه عمو مي آيند. آقاي مجري کلاه قرمزي را از چنگ اژدرخان نجات مي دهد. قرمزي بزرگ با حضور کلاه قرمزي و سروناز و آقاي مجري و پسرخاله جشن تولدش را برگزار مي کند. در دوره هجدهم جشنواره کودک فيلم هاي "بهشت جاي ديگري است" عبدالرسول گلبن حقيقي، "جوجه اردک من" امير فيضي، "خورشيد مصر" بهروز يغمائيان و شهرام خوارزمي، "رسم عاشق کشي" به کارگرداني خسرو معصومي، "ساکنين سرزمين سکوت" از سامان سالور، "سلام" ساخته جواد ارشاد، "فراري" به کارگرداني رضا جعفري، "قناري" اثر جواد اردکاني، "کفش هاي جيرجيرک دار" ساخته شاپور قريب، "کودکانه" به کارگرداني مسعود کرامتي، "کودک شاعر" اثر امير قاسم راضي، "من و نگين دات کام" ساخته حسين قناعت و "موشو" به کارگرداني محسن محسني نسب حضور مي يابند. "بهشت جاي ديگري است" تنها ساخته کارگردانش محسوب مي شود. اين فيلم داستان نوجوان چوپاني به نام عيدوک است که براي ساختن دنيايي تازه تصميم مي گيرد به دبي مهاجرت کند. در مسير اين تصميم با نوجواني افغاني به نام گل محمد آشنا مي شود که تلاش مي کند با جمع کردن پول، خانواده اش را از افغانستان به ايران بياورد. "رسم عاشق کشي" نخستين اثر از سه گانه معصومي است. پدر جلال موقع قطع يکي از درختان جنگلي در شمال دستگير مي شود و به زندان مي افتد. اره اي ميرزا آقا نزد پدر جلال ضبط مي شود. اعضا خانواده مجبور به تامين هزينه اره هستند. جلال با ديدن تلاش فراوان مادر و رفتار نامناسب ميرزاآقا تصميم مي گيرد به واسطه سفارش نجار به ميرزاآقا که سردسته قاچاقچيان چوب منطقه است، هر روز پيش از رفتن به مدرسه، اره را از روستا به جنگل حمل کند. غيبت هاي دايم جلال و رفتار مشکوک او حساسيت خانواده را برمي انگيزد. لطيف صبحگاه او را تعقيب مي کند. لطيف که لباس سربازي به تن دارد، وسط جنگل به محاصره قاچاقچيان درمي آيد و کشته مي شود. "من و نگين دات کام" به عنوان نخستين ساخته قناعت، داستان زن و شوهري است که براي تأمين هزينه جراحي جهت بچه دار شدن دست به سرقت هاي ناموفقي مي زنند. در اين سرقت ها پاي چند نوجوان نيز به ميان مي آيد. در نوزدهمين دوره برپايي اين جشنواره به سال 1383 فيلم هاي "آلبوم" ساخته رضا حيدرنژاد، "بازي" و "حيات" آثار غلامرضا رمضاني، "پشت پرده مه" به کارگرداني پرويز شيخ طادي، "پل سيزدهم" ساخته فرهاد غريب، "جنگ کودکانه" کاري از ابوالقاسم طالبي، "چاي نت" به کارگرداني حسين قناعت، "دربه درها" اثر اميرحسين صديق، "شکوفه هاي سنگي" کاري از عزيزاله حميدنژاد، "روزي که حسني مرد شد" ساخته کيانوش دالوند، "کوچه هاي باريک" اثر علي زماني عصمتي، "لاک پشت ها هم پرواز مي کنند" به کارگرداني بهمن قبادي و "من بن لادن نيستم" ساخته احمد طالبي نژاد به بخش مسابقه راه مي يابند. "پشت پرده مه" داستان مرتضي پسر بچه ناشنواي روستايي است که با آموزگار تازه وارد دبستان بر سر عشق به مادرش دچار توهم و بحران روحي مي شود. دوستان او در ادامه کشمکش ميان آنها نقش اساسي را ايفا مي کنند تا جايي که آن دو را به سوي يک دوئل تلخ و غم انگيز سوق مي دهند. "در به درها" تنها ساخته صديق به شکل عروسکي و زنده است. توفان، جواني روستايي، به جاي عمويش چند روزي سرايداري يک باغ را بر عهده مي گيرد. در شبي باراني، به تدريج عروسک هاي مختلفي به آنجا پناه مي برند. توفان به تدريج کنجکاو رفتار و کارهاي آنها مي شود. از سويي، وکيل صاحب اصلي باغ قصد دارد باغ را به ترفندي بفروشد و با پول آن به خارج برود. توفان و عروسک ها که پي به قصد وکيل برده اند با ترتيب جشن عروسي جن و پري از اين کار جلوگيري مي کنند. در بيستمين دوره جشنواره فيلم کودکان و نوجوانان که آخرين دوره برگزاري اين جشنواره در اصفهان محسوب مي شود، فيلم هاي "مرثيه برف" ساخته جميل رستمي، "چوپان دروغگو" به کارگرداني سيروس حسن پور، "ديشب باباتو ديدم آيدا" کاري از رسول صدر عاملي، "چاي نت" اثر حسين قناعت، "پل سيزدهم" به کارگرداني فرهاد غريب، "سرخي سيب کال" ساخته محمدعلي طالبي، "اسپاگتي در هشت دقيقه" کاري از رامبد جوان، "سرود تولد" به کارگرداني علي قوي تن، "سرتو بدزد رفيق" کاري از علي عبدالعلي زاده و "جمشيد و خورشيد" ساخته بهروز يغمائيان در جشنواره با هم رقابت مي کنند. "اسپاگتي در هشت دقيقه" تنها ساخته کارگردانش است که بيشتر به عنوان يک بازيگر پرتحرک نزد مخاطبان شناخته مي شود. يک سند ازدواج ششصد ساله، ارتباطي عاطفي را بين دو همسايه در يک برج مسکوني سبب مي شود و در اين ميان دو کودک داستان با همکاري و همدلي سقف مشترکي را براي پدر و مادرشان طلب مي کنند. "جمشيد و خورشيد" دومين ساخته بلند انيميشني يغمائيان است. جمشيد اتفاقي دختر پادشاه را مي بيند و دلباخته او مي شود. پادشاه بين شاهزاده هاي ديگر نقاط مسابقه اي تعيين مي کند تا شاهزاده برنده، داماد پادشاه و وارث حکومت شود. خورشيد اين مسابقه را نمي پسندد، از قصر فرار مي کند و در جنگل اسير گرگ ها مي شود. جمشيد، خورشيد را نجات مي دهد و به کلبه خود مي برد. رفته رفته خورشيد هم به جمشيد دل مي بندد. اما منجم دربار خورشيد را پيدا مي کند و سربازها به کلبه جمشيد هجوم مي برند.انتهای پیام /