تضاد فرد با موقعيت
نگاهي به فيلم «شب بخير فرمانده» انسيه شاهحسيني
انسيه شاهحسيني پس از بسط يک سنت قومي در فيلم «غروب شد بيا» به ترسيم تجربه شخصي خود در سالهاي جنگ ايران و عراق در «شب بخير فرمانده» پرداخته، قصهاي که بر تضاد حضور زن در موقعيت جبهه استوار است.
به گزارش سايت سينمايي سوره، شاه حسيني که سابقه فيلمنامه نويسي براي فيلم هاي کوتاه و نگارش فيلمنامه هاي بلندي چون «دل نمک»، «آب را گل نکنيد»، «اوينار» و «مجروح جنگي» را براي فيلمسازان ديگر دارد که همه از جريان روز سينماي ايران فاصله داشتند، در اولين ساخته خود «غروب شد بيا» بنا به دغدغه شخصي يک سنت قومي را محور کار قرار داد. هر چند نفس پرداختن به اين مضامين در سينماي ايران که از عدم تنوع مضامين رنج مي برد مي تواند راهگشا باشد، ولي به هر حال در نظر داشتن اصول و قواعد درام است که حتي موضوعي مستند را واجد قابليت هاي يک اثر بلند داستاني مي کند تا مخاطب هم از آن فاصله نگيرد. در "غروب شد بيا" پرداختن به آسيب شناسي اين سنت قومي (زني که شوهرش به دريا رفته و بازنگشته بايد منتظر بماند و حق زندگي جديد ندارد) در ميان مردم کشورمان به قدري اهميت پيدا کرده که در بسياري مواقع قصه و درام زير سايه آن باقي مانده و طراحي خطوط قصه اي ناکارآمد که بيشتر پراکندگي ايجاد مي کند به جاي تمرکز و نوعي ابهام که بر روابط و مسائل آدم ها حاکم است به اين وجه دامن مي زند. شاه حسيني در دومين تجربه خود همان توصيه معروف را مورد توجه قرار داده که قصه اي تجربه شده که نويسنده با زواياي آن آشناست مي تواند سازنده اثري صميمي و ملموس شود. او اين بار هم به تجربه هاي واقعي روي آورده، ولي تجربه شخصي خودش به عنوان يک خبرنگار که ناخواسته در هسته بحراني جنگ قرار مي گيرد. زني که مي کوشد با پنهان کردن جنسيت خود با فضا و روابط مردانه تطبيق پيدا کند و البته اين پنهان کاري دوامي پيدا نمي کند. فيلم با مقدمه اي کوتاه که منجر به جا ماندن زن خبرنگار از گروه مي شود، او را در شرايط ناشناخته بحران قرار مي دهد و کليت فيلم به تضاد و تقابل او با موقعيت و آدم ها اختصاص مي يابد. تقابل فرد با موقعيت گرفتار شده از وضعيت هاي آشناي نمايشي است که بنا به طراحي موقعيت مي تواند اين تقابل را به لايه هاي گسترده و دروني تر انتقال دهد و حتي باعث تغيير سطح روايت شود. در "شب بخير فرمانده" هم گم شدن زن و قرار گرفتن او در فضاي ناشناخته، مردانه و خشن جبهه، زمينه قرار گرفتن او در قالبي مردانه را فراهم مي کند. موقعيتي که موجب خلق تعليق و تغيير سطح روايت مي شود. به اين مفهوم که قهرمان قصه فقط دچار تضاد با محيط اطراف نيست، بلکه هويت پنهان او موقعيت طراحي شده را ارتقا مي دهد و حالا با فردي سر و کار داريم که از چند جهت در فشار و بحران است. او بايد زنده بماند و براي زنده ماندن هم بايد هويتش را پنهان کند و هم مقاومتش را بالا ببرد. در چنين موقعيتي ويژگي هاي او به عنوان يک زن است که مورد تهديد و هجوم قرار مي گيرد و بحران فراگير مي شود. فيلم سعي مي کند خيلي با موقعيت به لباس مرد درآمدن زن بازي نکند و با طراحي چند موقعيت پشت سر هم و تهديد لو رفتن هويتش، اين راز توسط فرمانده کشف مي شود و زن را در موقعيتي متعادل تر قرار مي دهد تا با کمک فرمانده شرايط امن تري پيدا کند و جرقه ارتباط عاطفي ميان آنها در شرايطي غيرمتعارف روشن شود. شرايطي به نوعي ساختارشکن که رابطه شکل گرفته را هم به نوعي غيرمتعارف و خاص مي کند. فيلمساز در مقطع مياني به فراخور قصه باز هم رجعتي دارد به سنت هاي قومي و قهرمان قصه را با موقعيت پيچيده اي که دارد درگير اين سنت ها مي کند. با در نظر گرفتن منطق داستاني طراحي اين موقعيت با رويکردي مناسب و در نظر گرفتن وجه ايجاز، مي توانست نقبي ظريف به اين مسائل بزند. اما به نظر مي آيد با توجه به کم بودن بار دراماتيک قصه در بخش مياني و مسير به نوعي تخت که زن در پيش دارد، بخشي عمده از پتانسيل قصه وامدار اين موقعيت شده و زمان اختصاص يافته به ماجراي عروسي که در آستانه برگزاري به دليل حضور نداشتن داماد بلاتکليف مي ماند يادآور اين نکته است. هر چند همراه شدن اجباري زن خبرنگار با افراد محلي که درگير اين ماجرا هستند، تمهيدي براي پراکنده نشدن داستان و پيوستگي اين خطوط است، ولي گسترده شدن اين خط از حد يک خط فرعي به ماجراي شکل دهنده بخش عمده مياني، همچنان مطرح است. فيلمساز با تمهيداتي چون آگاهي داشتن زن خبرنگار از سرنوشت نهايي داماد و خانواده اش و ... که به نوعي او را دچار همذات پنداري با مسئله افراد محلي مي کند تلاش کرده تا اين ضعف را با مولفه هاي روايي پوشش دهد اما کارآيي آنها محدود باقي مي ماند. نکته ديگر در مورد "شب بخير فرمانده" اين است که فيلم پتانسيل اصلي خود را از قرار گرفتن قهرمان قصه در موقعيتي نامتعارف مي گيرد، ولي در اين ميان نمي تواند به دفاع مقدس منحصر بفرد کشورمان از زاويه ديد يک زن، نگاهي متفاوت داشته باشد. زني که خود به نوعي گرفتار شرايط مي شود و اجازه انتخاب ندارد. طبعاً موقعيت خاص او اين قابليت را داشت که با نگاه جزئي نگر يک زن، زواياي خاص نه صرفاً جديدي از دفاع مقدس و مردانش به معرض ديد مخاطب قرار بگيرد، ولي تعبير و ترسيم ما از اين افراد و جنگ، در پايان فيلم تفاوتي نکرده است. باز هم با مرداني دور از احساسات انساني مواجه هستيم که همه چيز را بر بروز عاطفه مقدم مي دانند و بايد از نگاه گريخته، حرف هاي نيمه تمام و ... آنها تعبيري انساني از يک رزمنده پيدا کنيم.انتهای پیام /