حسن بنيانيان، رياست حوزه هنري
سينما، وسيله اثبات ما در جهان
حوزه هنري از حركت هنرمندان در مورد مبارزه با قاچاق محصولات فرهنگي و CD فيلمهاي سينمايي حمايت ويژه مي كند.
در ابتدا راجع به تجمع هنرمندان صحبت مي كنم، اين حركت كه توسط اهالي سينما انجام پذيرفت، حركتي اعتراض آميز بود كه من آن را مثبت ارزيابي مي كنم و هنرمندان مطمئن باشند كه از حمايت حوزه هنري برخوردار خواهند بود و ما قدم به قدم با آنها هستيم. متأسفانه قاچاق محصولات فرهنگي و CD فيلمهاي سينمايي شوك ناگهاني بر پيكره سينما وارد كرد و اين ضربه اثرات بسيار سوئي را بر هنر سينما وارد خواهد كرد. بعضي از هنرمندان، اهالي سينما و مطبوعات فروش خوب گيشه در ابتداي سال را دليل قاچاق محصولات فرهنگي مي دانند، اما اين تئوري از نظر من دور است و من فكر نمي كنم كه اين نظريه صحيح باشد. در رابطه با قاچاق CDها اولين موردي كه بايد به آن اشاره كنم، فناوري روز و پيشرفت روزافزون علم رايانه است كه اين امر را آسان كرده و به راحتي محصولات فرهنگي قابل تكثير خواهد بود و قاچاق CDها حاصل پديده اي به نام «مدرنيته» است. ما اصولاً با مدرنيته مخالف نيستيم، اما جنبه هاي منفي آن را نيز بايد مدنظر قرار داد، ما تا چه اندازه «مدرنيته» را به خدمت گرفته ايم و براي اين مهم چقدر تلاش كرده ايم؟ دومين مورد، قانون گذاري راجع به اين جرم است كه ما چقدر مجازات را براي قاچاقچيان سخت كرده ايم و آيا آنها واقعاً از طرف قانون احساس خطر نمي كنند يا آزادانه و با خيال راحت به اين عمل زشت مشغولند. شما فرض كنيد كه اين نظريه مبني بر دست داشتن افراد و يا ارگان هاي خاص در امر قاچاق صحيح باشد كه من واقعاً نمي دانم اين اخبار از كجا درز كرده است، خوب چه مشكلي حل خواهد شد؟ ما نبايد سطحي نگر باشيم و كليت جريان را فقط با متهم كردن فرد و يا افراد خاصي مورد بررسي قرار دهيم. بايد ريزنگري و با جرياني علمي پيش رفت تا به نتيجه مطلوب دست يافت. شما توجه داشته باشيد كه اگر اين معضل قاچاق CD فيلمهاي ايراني ادامه پيدا كند تهيه كنندگان ما، مطمئناً ديگر در عرصه سينما سرمايه گذاري نخواهند كرد و به طرف حرفه اي خواهند رفت كه برگشت سرمايه آنها تضمين شود و در نتيجه توليدي نخواهيم داشت. سينماي كشور ما در حال حاضر تنها هنري است كه ما مي توانيم با آن در خارج از كشور حضور پيدا كنيم. فرض كنيد كه سينماي ما آسيب ببيند و هر چه دشمن سمپاشي و تبليغ سوء كند كه اينان ملتي به بي فرهنگ و وحشي هستند در غيبت سينما، تمام گفته هاي آنها در جوامع بين المللي باورپذير خواهد بود. آنچه مسلم است، نياز به تدوين يك قانون محكم و اساسي بر ضد چنين معضلي احساس مي شود و مجريان محترم قانون بايد تمام تلاش شان را اعمال كنند تا شاهد چنين تنش هايي نباشيم. ما بايد بستر فرهنگي جامعه را طوري بسازيم كه قانون شكني براي خاطيان هزينه سنگيني در برداشته باشد. اگر در يك جامعه حرمت قانون شكسته شود، مطمئناً حرمت جامعه نيز با آن شكسته خواهد شد. خود اهالي سينما هم بايد در اين نظم شريك و سهيم باشند، يعني با ابزار و زبان سينمايي جامعه را آموزش دهند و با يك برنامه علمي و تدوين شده، سينما را در تفريحات درجه اول مردم جا دهند. بايد توجه داشته باشيم كه سينما مي تواند ناهنجاري هاي اجتماعي را اصلاح كند و به ياري جامعه بيايد و مشكلات را مرتفع سازد. توجه داشته باشيد كسي كه تفريح سينمايي داشته باشد و وقت آزاد خود را به سينما و ديدن فيلم اختصاص دهد شايد ديگر به دنبال تفريحات كاذب نرود و اين عامل بازدارنده خيلي مهم است كه مسئولين سينمايي بايد به اين نكته مهم توجه داشته باشند. يكي از مهمترين شاخصه هاي فرهنگي، نقش رسانه در مبارزات با اين معضل، انكارناپذر است، رسانه با جلب توجه قانون گذار و مجريان قانون و ارگان هايي مثل ارشاد و يا نيروي انتظامي، مي تواند تأثيرگذار باشد. نقش مردم هم در مبارزه با اين معضل بسيار كليدي است و آثار و نتايج مخرب اين موضوع روزي گريبانگير خود مردم خواهد شد. به طور مثال، همين CDهاي مستهجن غربي كه توسط قاچاقچيان در اختيار جوانان ما قرار مي گيرد. رسانه ها وظيفه آموزش به مردم را بر دوش دارند و بايد به مردم آموزش داد كه براي منافع كوتاه مدت خودشان كه ديدن يك فيلم است، منافع بلندمدت سينما را قرباني نكنند. ما صرفاً با زبان سينمايي است كه مي توانيم زواياي پنهان جامعه خودمان را به دنيا معرفي كنيم. كشور ما با سينماي خود توانسته رسالت فرهنگي اش را انجام دهد. اگر مي خواهيم در عرصه فرهنگي خود را در جهان اثبات كنيم راه آن فقط صنعت سينماست حال در هر قالبي، مستند يا داستاني و يا انيميشن... من معتقدم كه اهالي و مسئولين «خانه سينما» بايد به يك بلوغ رفتاري برسند و مثلاً بخشي از هزينه هاي خود را اختصاص بدهند به يك مركز پژوهش علمي و روي اين معضلات به صورت علمي كار كنند و به ياد داشته باشند كه هر معضلي نيازمند يك سري مطالعات ميداني است. در آخر، من پيشنهادم به خانه سينما، دائر كردن يك مركز پژوهشي و آسيب شناسي است كه علل اصلي اين معضلات را ريشه يابي كند و اين ريشه يابي علمي شايد به ديگر معضلات جامعه ما هم كمك كند. مطمئناً محصول يك كار علمي و دقيق به كار تمام جامعه ما خواهد آمد.انتهای پیام /