جهاني شدن، لازمه ملي شدن سينماي ايران
معاونت سينمايي وزارت ارشاد در صحبتهاي اخير خود در مراسم توديع و معارفه مديرعامل سابق و جديد فارابي، به سرفصلهايي براي جهاني شدن سينماي ايران اشاره كرد كه تحليلي كوتاه از آنها ميتواند افق پيش روي سينماي ايران را تا حدي روشن كند.
به گزارش سايت سينمايي سوره، مهندس جعفري جلوه در سخنان خود لازمه ملي شدن سينماي ايران را جهاني شدن اين سينما ذكر كرده، با اين تعبير كه هرچه سينماي ايران جهانيتر شود بهتدريج مليتر هم ميشود و نهايتاً به يك سينماي اصيل و ملي ميرسيم كه از نظر اين مقام فرهنگي طي كردن مسير عكس به نوعي غيرممكن است. اين نكته در عين مهم بودن مسيري ويژه را پيشروي سينماي ايران قرار ميدهد و طبعاً جهاني شدن را اولين گزينه پيشروي هر فيلم تعريف ميكند. اين نگاه در وهله اول ميتواند منجر به تعابير مختلفي شود كه شايد نزديكترين آنها به حضور جهاني سينماي ايران در جشنوارههاي جهاني بينجامد. با نگاهي فراختر و به نوعي با در نظر گرفتن افقهاي دوردستتر ميتوان از اين نقطهنظر تسلط سينماي ايران به بازار جهاني را مطرح نمود. با تكيه بر اين دو تعبير كه به نظر نزديكترين تعابير به نقطهنظر احتمالي معاونت سينمايي هستند، ميتوان از همينجا تحليلهاي پيش رو را مورد توجه دقيقتر قرار داد. وقتي تعبير اول يعني حضور جهاني سينماي ايران در جشنوارههاي جهاني را مدنظر قرار ميدهيم، به نظر ميآيد نحوه رويكرد به اين وجه در سينماي ايران حداقل تاكنون با اين تعريف فاصله داشته است. فيلمهاي ايراني كه تاكنون در جهان مطرح و موفق به دريافت جايزه از جشنوارههاي جهاني شده و به نوعي بدل به تصوير سينماي ايران در جهان شدهاند، همگي نگاه و رنگ و بوي خاصي داشتهاند كه البته از فيلتر جهانبيني فيلمساز هر اثر عبور كرده است. در واقع سينماي ايران تاكنون تك جرقههاي حضور جهاني خود را مديون زاويه و نوع نگاه چنين فيلمسازاني است كه آينه سينماي ملي براي جهانيان شدهاند. اما بايد ديد شكلگيري عنوان «فيلم جشنوارهاي» كه از آن تعبيري خوشايند نميشود، از چه تفكري نشأت گرفته است؟ طبعاً اين عنوان در تضاد با نكات برجسته صحبتهاي معاونت سينمايي قرار ميگيرد كه جهاني شدن را به عنوان نوعي ارزشگذاري براي شكلگيري نگاه ملي در سينماي كشور مطرح كردهاند. تعبير دوم يعني تسلط سينماي ايران به بازار جهاني كه هدفي دوردست ولي ايدهآليستي است هم نياز به چيدمان اوليهاي دارد كه به نظر ميآيد سينماي ايران در شكل فعلي نياز به برنامهريزي گسترده براي محقق شدن آن دارد. ميدانيم كه نفوذ يك فيلم غيرآمريكايي به بازار جهاني (يعني همان بازار سينماي آمريكا) نيازمند فراهم شدن شرايطي ويژه است. هرچند فيلمهاي غيرآمريكايي هيچگاه اكران گستردهاي مشابه فيلمهاي آمريكايي پيدا نميكنند، ولي به دست آوردن اكراني هر چند محدود در آمريكا (نه فقط براي يك فيلم ايراني بلكه براي هر فيلم غيرآمريكايي) نياز به پخشكننده قوي و صاحب نفوذ و به دست آوردن سالن سينما براي نمايش در اين كشور دارد. همانطور كه ورود به فهرست نهايي پنج فيلم خارجي اسكار هم امري سهل به نظر نميآيد و در واقع چيزي نيست كه بتوان آن را با طرح، فرضيه، تئوري، راهكار و... به نتيجه عملي رساند. در واقع معاونت سينمايي از همين ابتداي امر با مطرح كردن كلياتي كه در اين مطلب تنها به دو تعبير در دسترس از آن پرداخته شد، نياز فوري به موشكافي نقطه نظرات مطرح شده را در درجه اول اهميت قرار دادند. اگر نقطه نظر در دسترس حضور گسترده سينماي ايران در جهان از حيث حضور در جشنوارهها مطرح است كه اين مقام فرهنگي بايد به يك پرسش مهم از ديدگاه خود پاسخ دهد. يك پرسش قديمي و تا حدي كليشهاي كه البته هيچوقت هم پاسخ درخوري به آن داده نشده است: تعريف ما از سينماي ملي چيست؟ با طرح اين پرسش اين نكته برجسته ميشود كه هر فيلمي بتواند حضور جهاني موفق داشته باشد، طبعاً مقدمات ملي شدن سينماي ايران را فراهم ميكند و خود به مثابه فيلمي ملي تلقي ميشود كه بايد شامل رويكرد مثبت جامعه فرهنگي كشور شود. آيا اين اتفاق تاكنون به همين صورت افتاده يا شاهد مسير عكس آن در رويكرد و نگاه به فيلمهاي جشنوارهپسند بودهايم؟ وقتي به تعبير دوم از جهاني شدن سينماي ايران براي ملي شدن، يعني تسلط بر بازار جهاني متمركز ميشويم با توجه به نكات ذكر شده بايد ديد سينماي ايران براي حضور پرقدرت، تاثيرگذار و در واقع ورود از كانالهاي معتبر به بازار جهاني چه تعبيري انديشيده است؟ به گفته ديگر ما چه راهكاري در دست داريم كه خود را از حاشيه و ناديده گرفتن شدن به مركز توجه سينماي آمريكا به عنوان قطب قدرتمند و تاثيرگذار سينماي جهان وارد و حتي به نوعي تحميل كنيم تا بتوانيم جايگاه خاص خود را از حد جرقههاي شخصي، به جرياني روبه رشد بدل كنيم؟ به نظر ميآيد جهاني شدن سينماي ايران همانطور كه معاونت سينمايي هم اشاره نموده نياز به مقدماتي چون آشنايي با سينماي جهان، آشنايي با قدرتهاي موثر و در حال شكلگيري در سينماي جهان، آشنايي باهاليوود به عنوان جديترين رقيب فرهنگي سينماي ايران در جهان كه بر زبان سينما مسلط و مجهز است و... دارد و نزديكي و رويكرد مثبت به اين قطب قدرتمند امري اجتنابناپذير مينمايد. ولي واقعيت اين است كه نه سينماي ايران و نه سينماگران و نه مسوولان با سخن گفتن از كليات راه به جايي نميبرند. اگر قرار است نسخهاي جديد و اين بار با تجويز پزشك متخصص براي سينماي ايران پيچيده شود چه بهتر كه افقهاي روشن پيش رو مورد تحليل و نقد موشكافانه قرار بگيرند و... آن وقت است كه ديگر ناديده گرفتن شدن سينماي ايران در رويداد بزرگي چون اسكار نميتواند به حذف سينماي ايران از عرصه جهاني بينجامد، چون در آن صورت سينماي ايران هم بازار خود را يافته و هم بنا به تحليل معاونت سينمايي مليتر هم شده است.انتهای پیام /