بازيگران حرفه اي براي جوانان ميگويند
بازيگر خوب كيست؟
نظر تني چند از پيشكسوتان و جوانان موفق بازيگري در مورد اين سؤال كه بازيگر موفق كيست؟
بارها شنيدهايم كه روز به روز به خيل مشتاقان هنر بازيگري افزوده ميشود، بازيگراني كه با گذر از خان تحصيلات آكادميك، كلاسهاي بازيگري معتبر و غير معتبر و حتي استفاده از روابط، بالاخره خود را وصل دنياي بازيگري ميكنند. آنها تصور ميكنند موفق شدهاند ولي بازيگري موفق است كه وقتي بر صفحه تلويزيون و يا پرده سينما ديده شده از طرف مخاطب پذيرفته شود البته بازي و حضورش، نه جلوه و تصوير و حتي مدركش. بازيگر خوب، چگونه بازيگري است. بازيگر جوان امروز سينما و تلويزيون چقدر بر بايدها و نبايدهاي اين حرفه مسلط است. پاسخ اين سوالات را در نظر تني چند از پيشكسوتان و جوانان موفق بازيگري جستوجو ميكنيم. *** جمشيد مشايخي من بازيگري را به ساز ويولن تشبيه ميكنم، ويولن پرده ندارد و نواختن آن سخت است به همين دليل كمتر كسي به سراغ آن ميرود، بازيگري هم بايد به همين صورت باشد اما هر كسي كه فكر ميكند، ميتواند داد بزند، بخندد و راه برود، بازيگر نيست چرا كه بايد استعداد و نبوغ اين كار را داشته باشد، و تربيت شود و شكل بگيرد، ضمن آنكه هدف مشخصي هم داشته باشد. متاسفانه وضع بازيگري ما طور خاصي شده و جوانهايي كه واقعا استعداد دارند، دوره ديدهاند و تئاتر كار كردهاند كمتر به اين حرفه راه پيدا ميكنند، ورود آدمها به واسطه رابطه، پول و قيافه شده است. در حالي كه هنر بازيگري به قيافه ربطي ندارد. آل پاچينو، جوليا رابرتز، مارلون براندو و آنتوني كوئين بازيگراني هستند كه چهرههايي معمولي دارند ولي به خاطر هنرشان فكر ميكنيم بهترين چهره را دارند. رضا كيانيان بازيگر همانند شعبدهباز، تماشاگر را به حيرت مياندازد و اين حيرت، زيباست و باعث لذت تماشاگر ميشود. ضمن اينكه بازيگري، نمايش است و علاوه بر اينكه مهمترين كار بازيگر روايت است، يك بازيگر در نقش خود غرق نميشود چرا كه هنگام ايفاي نقش، كاملا به شرايط صحنه و بازيگر مقابل خود و حتي تماشاگران اشراف دارد. بنابراين بازيگراني كه چنين موضوعي را مطرح ميكنند، درباره نقش خود شعر ميگويند و هرگز نميتوانند تكنيك و نقش خود را نقد و تحليل كنند. من به هنگام بازي در وهله اول براي خودم بازي ميكنم چون هنگام برخورد با يك نقش كشف ميكنم و از آن لذت ميبرم و بعد آن را با ديگران قسمت ميكنم، حالا عدهاي آن را دوست دارند و عده ديگري نه. من با اين شيوه به تماشاگر توهين نميكنم، بلكه او را تقديس ميكنم بعضيها مدام ميگويند ما براي مردم كار ميكنيم ولي من دوست ندارم از مردم طلبكار باشم. من فكر ميكنم سيستم پرورش بازيگر در ايران در حال صعود است، چرخ پرورش بازيگر در ايران به راه افتاده است چرا كه نظام پرورش بازيگر در دانشگاه و نيز در كلاسهاي آموزشي آزاد در حال شكلگيري است. آتيلا پسياني در حال حاضر بازيگري ما دچار بحران است و تصور ميشود، هر كس پارامترهايي چون حافظه خوب براي حفظ كردن ديالوگها، عدم ترس از قرار گرفتن مقابل دوربين و زشت نبودن را دارد، ميتواند بازيگر شود. در حالي كه بهشدت با اين قضيه مخالف هستم، زيرا بازيگري نيازمند بسياري از عناصر ديگر است. نكته ديگر اينكه بازيگران به هنگام بازي در نقشهاي مثبت و يا منفي درصدي از خود را وارد بازي ميكنند اما اين شوخي كه بگوييم در غالب آن فرو رفته و با نقشمان زندگي كردهايم، مهمترين مساله پيدا كردن نقطه فدايي و جادويي است كه نقش و خود واقعي بازيگر به يكديگر ميرسند. عزتاله انتظامي در تئاتر و سينما هرگز متن را حفظ نميكردم، بلكه لغات خودم را به كار ميبردم به همين دليل كلمات در جسم و جان من فرو ميرفتند، البته اين شيوه حرارت و رنج فراواني ميطلبد اما عشق به كار است كه باعث تداوم آن ميشود. من از سن 10، 12 سالگي به لالهزار رفتم، نسل ما هرگز امكانات بازيگران امروز را نداشتند ولي با تمام مشكلات آن روز توانستند دوام بياورند. فاطمه معتمدآريا متاسفانه يكي از مشكلات نسل جديد بازيگران اداي نادرست كلمات است، بهطوري كه لمپنيزم پنهاني در ميان نسل جوان پديد آمده كه به هنر ما منتقل شده است. بازيگران جوان ما زباني پيدا كردهاند كه متعلق به هيچجا نيست درحالي كه گويش درست واژگان باعث برقراري ارتباط بهتر ميشود. من فكر ميكنم اين مشكل از آنجا ناشي ميشود كه بيشتر دريافتهاي اجتماعي ما از راه اينترنت است و ارتباط ميان مخاطب و بازيگر هم به دليل وجود همين مشكل مخدوش ميشود. امين تارخ گاهي بازيگر تندتند و پشتسر هم سريال و فيلم بازي ميكند از ترس ديده نشدن ولي برعكس تبديل به يك چهره مصرف شده، ميشود. بهنظر من بايد يك ماندگاري را هدف قرار داد، يعني با انتخابهايي كه ميكنيم، نقشهايي را بازي كنيم كه به ماندگار شدنمان كمك كند، بهنظر من هر بازيگري يك سهميه و تقدير مشخص دارد. اگر بگوييم كه بايد يك بازيگر 50 تا فيلم بازي كند، بهتر است كه در 50 سال بازي كند. تعريف من از بازيگر خوب، بازيگر حرفهاي است. بازيگر حرفهاي كسي است كه مبتني بر تحصيل، تحقيق و تلاش، تصميمي را ميگيرد و بعد وارد حرفه بازيگري ميشود و اساساً هم اين حرفه را به عنوان حرفه اصلي خود انتخاب ميكند. شايد در كنار اين حرفه شغل ديگري هم داشته باشد ولي بايد انرژي، توان عاطفي و فكري خود را روي امر بازيگري بگذارد. هميشه اين تلاشها جزء لاينفك بازيگر است. بازيگر بايد در انتخابهايش خيلي حساسيت به خرج دهد. چون انتخابهايش ضريب ماندگارياش را رقم ميزند، هرچه اين ضريب بالاتر باشد، مسلماً ماندگارياش هميشگي ميشود. فريبا كوثري بازيگر موقع بازي بايد شش دانگ حواسش را جمع كند. يك بازيگر خوب بايد موقعيتها را خيلي عالي بشناسد، من فكر ميكنم خيلي وقتها اخلاق، منش و رفتار حساب شده به اين نكته كه محبوبيت بهتر از معروفيت است، كمك شاياني ميكند. براي رسيدن به اين وضعيت بايد در انتخابهايمان كمال دقت را داشته باشيم. با توجه به محدوديتي كه در انتخاب نقش وجود دارد بازيگر بايد باهوش و ذكاوت باشد تا با انتخابهاي محدود ولي سنجيده بتواند، وضعيت ايدهآلي داشت باشد. شيوه من در بازيگري به اين شكل است كه سعي ميكنم به ايدههاي كارگردان نزديك شوم، براي نزديك شدن به نقش سعي ميكنم شخصيت مورد نظر را در درون خودم پرورش دهم. من در بين بازيگران ايراني خانم معتمدآريا، نسرين مقانلو و نونهالي و همچنين پرويز پرستويي را هميشه مدنظر داشتهام، در بين بازيگران خارجي نيز بازي رابرت دنيرو و آلپاچينو را ميپسندم. رامبد جوان من فكر ميكنم بازيگري كه بتواند مرزهاي ناشناخته را كشف كند، يك بازيگر ايدهآل است. جسارت، نوگرايي، هوشمندي، ظرافت در نگاه و انتخاب مشخصه يك بازيگر حرفهاي است. فرهاد آئيش بهنظر من بازيگري ايدهآل است كه زندگي شخصي او را نتوانيم از حرفه و زندگي هنرياش جدا كنيم. در واقع هنرمند بايد هنرش برايش يك پرسهزني خودشناسي باشد و با هر نقشي كه بازي ميكند، آن شخصيت را در خودش بازي و كشف كند. بهنظر من اين صداقت است كه باعث ميشود بازيگران به واقعيت نقششان نزديك شوند. ما در عرصه بازيگري بازيگر خوب زياد داريم، اينها تواناييشان در حد بينالمللي است منتهي به قول معروف با اينكه شناگر خوبي هستند ولي آبي نميبينند كه شنا كنند. داوود رشيدي اينكه مي گوييم بازيگر بايد 4 سال در دانشگاه هنر درس بخواند، به اين معني نيست كه حتماً آدم كاغذي به عنوان مدرك پايان تحصيلات بگيرد، آدم ميتواند دانشگاه هم نرود ولي كسب علم كند. بازيگر هم بايد باسواد و بافرهنگ باشد و هم اينكه از طريق آكادميك دنياي هنر، نوشتهها و آثار بزرگاني كه در اين هنر بودهاند را بشناسد.البته ناگفته نماند كه بايد استعداد هم داشته باشد اين استعداد هم گوهري است كه خداوند در درون ما گذاشته است. اين كسب علم باعث ميشود كه آن گوهر تراشيده شود. انتهای پیام /