دومين نشست كانون فيلمنامهنويسان
جيراني: ساختار فيلمفارسي متكي بر تصادف است
فريدون جيراني گفت: ساخت فيلمفارسي متكي بر تصادف است كه با حذف آن داستانهاي بسيار ضعيفي بر جاي ميماند.
به گزارش سايت سينمايي سوره، دومين جلسه كانون فيلمنامهنويسان سينماي ايران با نمايش و نقد فيلم سلطان قلبها به كارگرداني محمد علي فردين در محل خانه سينما برگزار شد. در اين نشست جابر قاسمعلي و فريدون جيراني به بررسي اين فيلم و ساختار فيلم نامه آن پرداختند. در ابتداي اين جلسه جيراني در مورد ساخته شدن سلطان قلبها گفت: طبق چيزي كه از فردين شنيدهام تهيه كننده اين فيلم چند فيلم تركيهاي را در سال 40 خريداري كرده بود كه از روي آنها فيلمهايي بسازد و سلطان قلبها نيز يكي از آن فيلمها بود اما عوامل و نكات زيادي در داستان اين فيلم وجود دارد كه باعث تفاوت اصلي اين فيلم و نمونه تركي آن ميشود. وي افزود: اين تفاوتها در ضمن باعث ميشود كه اين فيلم با ديگر آثار فردين و يا ساير آثار مرسوم جريان سينمايي آن زمان تفاوت داشته باشد. جيراني در مورد تفاوتهاي اصلي سلطان قلبها با نمونه هاي مشابه آن در سينماي ايران گفت: مهمترين تفاوت در اين فيلم اين است كه ملودرام آن به جاي حوادث بر شخصيت متكي است. مادر اين فيلم نسبت به ساير آثار فردين مادري غير قراردادي و منفي است. همچنين برعكس بسياري از فيلمهاي آن دوره شخصيت وردست بامزه كه معمولاً نقش آن توسط تقي ظهوري ايفا ميشد نيز در اين فيلم وجود ندارد و بارزترين تفاوت اين فيلم با ساير آثار مشابه در اين است كه حادثه خط سير داستان را مشخص نميكند بلكه عملكرد افراد نسبت به حوادث در داستان فيلم تعيين كننده است. در ادامه جيراني با اشاره به نحوه كارگرداني فردين گفت: فردين يكي از معدود بازيگراني بود كه آثارش را واقعاً دكوپاژ و كارگرداني ميكرد و برخلاف بسياري از افراد نظير خود به فيلمبرداران متكي نبود. همچنين او يكي از اولين كساني بود كه لنز زوم را وارد سينما كرد و دكوپاژ او نيز بر استفاده از اين لنز متكي بود. كه همين استفاده از لنز زوم نيز بعداً در سينماي فيلمفارسي رواج پيدا كرد. در ادامه اين جلسه جابر قاسمعلي در مورد عنصر تصادف در فيلمفارسي گفت: در اكثر آثار سينمايي دهه 30 و 40 عنصر تصادف به كرات و بصورت غيرمنطقي استفاده ميشده است كه سلطان قلبها نيز تا حدي اين الگو را در خود دارد، اما با اين تفاوت كه تصادف تبديل به معناي فيزيكي كلمه شده و تصادفهاي اتومبيل كه در فيلم وجود دارد در واقع نقاط جديدي را در داستان فيلم باز ميكند. جيراني با تاييد اين حرف افزود: ساخت اكثر آثار فيلمفارسي متكي بر اين عنصر است كه اگر تصادف را از فيلمها كم ميكرديم، داستان هاي بسيار ضعيفي بر جاي ميماند، اما در دهه 30 تصادف بيشتر متكي بر معنا كردن تقدير بود و در دهه 40 اين معنا نيز در سينماي ايران از دست رفت. جيراني در ادامه با اشاره به آثار غربي گفت: در ملودرامهاي آمريكايي دهه 50 و 60 ميلادي نيز عنصر تصادف وجود پر رنگي دارد اما به علت پرداخت غربي و استفاده هوشمندانه از اين عنصر داستان به شكلي باورپذير در اين فيلمها جريان دارد اما بي پول بودن و ضعف مالي تهيهكنندگان سينماي ايران در دهه 40 باعث ضعيف شدن بعضي صحنهها بخصوص در بحث تصادف ميشد و براي همين اين عنصر در فيلمفارسيهاي قديمي قابل قبول نيست. قاسمعلي با تاييد اين مطلب اشارهاي به ساختار فيلمفارسي كرد و گفت: فيلمفارسيها از نظر مضمون هميشه آرمانگرا بودند اما ساختار ضعيف آنها باعث شد كه بشكل فيلمفارسي در بيايد. جيراني در ادامه در مورد شخصيت منفي فيلم سلطان قلبها گفت: اين شخصيت در نسخه تركي فيلم نيز حضور داشت اما حضوري كه او در فيلم سلطان قلبها دارد بسيار منطقيتر و معقولتر از فيلم اصلي است. البته قهرمان داستان نيز قصد ندارد كه او را مثبت نشان دهد و براي همين با وجود ويژگيهاي مثبت شخصيتي اين شخصيت تبديل به شخصيت منفي داستان ميشود. وي در ادامه با اشاره به اهميت تيپ در فيلمفارسي گفت: از فيلمها قرن بيستم به بعد فردين تيپ لات مدافع مردم را ارائه كرد كه وجود اين تيپ باعث فرمول دار شدن فيلمفارسي شد و تكيه فيلمفارسي بر شخصيتها افزايش پيدا كرد. البته تناقضاتي در اين شخصيتها وجود داشت كه در واقع برآمده از بتن پر التهاب جامعه ايران در آن روزگار بود، اما همين تناقضات باعث شد كه تيپهاي فيلمفارسي تفاوتي اساسي با نمونههاي مشابه آن در كشورهاي ديگر داشته باشند. جيراني در پايان در مورد شخصيت پردازي در فيلمفارسي گفت: فيلمفارسي به ملودرام ساده ويكتوريايي قرن 17 تعلق دارد و آدمها در آن يا خوبند يا بد و حد وسطي در اين ميانه وجود ندارد، البته اين موضوع نيز تا قبل از سال 48 و آغاز دهه 50 است كه پس از آن به تبع تغييرات جامعه ايران قهرمانهاي اين آثار نيز تغيير كردند. خواهر محمدعلي فردين نيز يكي از حاضران در جلسه نقد فيلم سلطان قلبها بود. انتهای پیام /