«شكيبايي» با «هامون» خطر بزرگي را به جان خريد
يك منتقد سينما گفت: شكيبايي اين خطر را به جان خريد كه عدهاي بازي او را ضعيف يا ناواضح ارزيابي كنند اما با استفاده از همين روش توانسته يكي از پرريتمترين بازيها را از نظر تغيير حالت در سينماي ايران داشته باشد.
به گزارش سايت سينمايي سوره، عصر ديروز در يازدهمين نشست از سلسله جلسات نمايش و نقد فيلم در كانون منتقدان و سينمايي ايران، طي ويژهبرنامهاي فيلم «هامون» به نمايش درآمد و پس از آن حميدرضا صدر، جابر قاسمعلي و امير پوريا به نقد و بررسي دوران بازيگري خسرو شكيبايي و بازي او در اين فيلم پرداختند. بنا بر اين گزارش، در اين مراسم پس از نمايش فيلم «هامون» ساخته داريوش مهرجويي، «كيوان كثيريان» نايب رئيس و رئيس كانون فيلم انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي، گفت: امروز قرار بود خانواده خسرو شكيبايي نيز در كنار ما باشند كه متأسفانه اين اتفاق نيفتاد اما پوريا شكيبايي براي ما يادداشتي فرستاده است. در ادامه يادداشت پوريا شكيبايي قرائت شد كه در آن نوشته بود: به نام خالق خسرو به نام خسرو خوبان، همراهان عزيز پدرم، دستان باوفاي قلم به دست اهل فكر و انديشه، ياراني كه همين يك ماه پيش به پدرم لبخندي هديه كرديد و دلش را شاد. (آن جايزه را كه هنوز به ياد داريد...) امروز قرار بود بيايم تا چشم در چشم دوستاني بيندازم كه پدرم را تنها نگذاشتند. فكر ميكردم ميتوانم بيايم، فكر ميكردم توانش را دارم اما هر روز كه ميگذرد جاي خالي پدر را بيشتر حس ميكنم. بگذاريد من در انديشهام به پدر فكر كنم و او را در لابهلاي خاطرات پرشمارم، سير ببينم و امروز پدر بر روي صندليهاي خالي در كنار شما بنشيند و يك بار ديگر «هامون» را با شما ببيند. غيبت من را كه تصميم داشتم عصر را در كنار شما باشم به بزرگواري عزت و عظمت قلمتان ببخشيد و مطمئن خواهم بود درك خواهيد كرد بعد از هفتمين روز پرواز پدر چه حالي براي آدم ايجاد ميشود. در ادامه اين جلسه، منتقدان اين جلسه به همراه «علي علايي» سخگوي شوراي مركزي انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي كه مجري اين جلسه بود، به روي صحنه رفتند. «علي علايي» در ابتداي اين جلسه نقد و بررسي گفت: در دو دهه نظرسنجيهاي مختلف در مورد فيلمهاي ايراني، «هامون» هميشه يكي از برگزيدهترين و محبوبترين فيلمها نزد مردم بوده است و به همين خاطر، با وجود اين كه نسخه به نمايش درآمده نقص فني اندكي داشت، اميدوارم از ديدن آن لذت برده باشيد چون قصد اصلي ما از ديدن اين فيلم نقد بازي شكيبايي است. در ادامه «حميدرضا صدر» در شروع سخنان خود گفت: حضور در جمعي كه فيلمي را عاشقانه دوست دارند و حرف زدن در مورد اين فيلم براي آنها سخت است. البته عدهاي ميگويند اين فيلم نوستالژي به همراه دارد اما به نظر من اين موضوع درست نيست. چون «هامون» يك فيلمكالت است. همه هامونبازان هيچ وقت از ديدن آن سير نميشوند و هميشه با شخصيتهايي كه ميشناسم و وقايعي كه سير آن را ميدانند زندگي ميكنند. وي در ادامه افزود: در ايران ما تنها دو فيلم كالت داريم كه اولي «قيصر» است و دومي «هامون» و من فيلمهاي كوتاه زيادي ديدم كه جوانها ساختند تا بتوانند تنها براي دقايقي در شخصيت «هامون» فرو روند. «هامون» فيلمي است كه عدهاي زيادي با آن بزرگ شدند و با آن با پير شدند. البته من در نمايش اول فيلم از آن خوشم نيامد اما به مرور و در گذر زمان راز و رمز اين فيلم را كشف كردم و امروز كه بيست سال گذشته ميتوان به ويژگيهاي اين فيلم كه آن را در سال 68 بينظير كرد، اشاره كنم. صدر با اشاره به اين كه اين فيلم براي اولين بار در دهه شصت رابطه عاشقانه يك زن و مرد را نشان داد و نگاهي متفاوت به چهره زن در سينماي بعد از پيروزي انقلاب ترسيم كرد، گفت: اين دو نكته از كليدهايي بود كه موجب شد «هامون» برعكس فيلمي مانند عروس كه ساختاري كلاسيك تر داشت و مانند هامون نوآورانه نبود، دوام بياورد و پس از سالها هنوز علاقه مندان زيادي را به خود جلب كند. در اين نشست، «جابر قاسمعلي» در شروع سخنان خود با اشاره به اينكه «هامون» فيلمي خاص براي نسل او است، گفت: من گاهي به جاي فال حافظ در منزل فيلمنامه «هامون» را باز ميكنم و چند خط از آن را ميخوانم و هر وقت از آن را مي بينيم گويا احساسات واقعي و زندگي خود را بر پرده ميبينم. البته هامون يك فيلم كالت است اما بخشي از كالت بودن اين فيلم به مخاطبان فيلم برميگردد كه طيف روشنفكر جامعه ايران بودند. اين طيف فراز و فرودهاي بسياري ديده است و تلخيهاي زيادي به جان خريده و در دهه شصت بسياري از افراد وابسته به اين گروه اجتماعي در مرز بيايماني و بياعتقادي بودهاند و به همين دليل است كه اين نسل تجربههاي خود را در «هامون» ميبيند. قاسمعلي با اشاره به سختي انتخاب موضوعي مانند زندگي يك روشنفكر در يك فيلم، گفت: ساخت فيلمي از زندگي يك روشنفكر يك ريسك است. مردي تلخانديش و سياه كه همه چيز را فاجعه بار ميبيند و قاعدتا جذابيتي براي تماشاگر ندارد. اما مهرجويي اين حركت آوانگارد را انجام داد و با ساختاري پيچيده و عجيب و غريب كه مانند فيلمهاي متعارف آن زمان نبود، «هامون» را تبديل به اثري متمايز در سينماي ايران كرد كه هنوز تمايزش را حفظ كرده است. البته قطعا بدون بازي بسيار درخشان «خسرو شكيبايي» نميتوان «هامون» را تصور كرد. چون كسي نميتواند نقش او را در «هامون» ناديده بگيرد. «امير پوريا» در ابتداي سخنان خود با اشاره به اينكه فيلم «هامون» را دوست ندارد، گفت: هميشه در بحثهايي كه با دوستان هامونباز داشتهام گفتهام كه من فيلم «هامون» را دوست ندارم بلكه شخصيت «هامون» را دوست دارم و اين دوست داشتن به بازي استثنايي شكيبايي بازميگردد. اين منتقد گفت: مرحوم شكيبايي در «هامون» يك بازي كليدي انجام داد كه استانداردهاي بازيگري در ايران را زيرورو كرد و ما ميتوانيم سير بازيگري در سينماي ايران را به قبل و بعد از «هامون» تفكيك كنيم. البته در تمام اين سالها اين بحث وجود داشته كه شكيبايي هرگز از شخصيت هامون جدا نشده اما بايد توجه داشته باشيم خلق شخصيت «هامون» توسط گروه مهرجويي - شكيبايي به قدري اتفاق استثنايي و منحصر به فردي در سينماي ايران است كه تأثير خود را بر اين سينما حفظ كرده است. پوريا در ادامه به ويژگيهاي خاص هامون اشاره كرد و گفت: «هامون»، فيلمي سوبژكتيو از ديد «حميد هامون» است و اين يعني «خسروشكيبايي» بايد در همه جا حضور داشته باشد. «شكيبايي» حضور را به شكلي عجيب در نگاه و بيانش به وجود آورده و او در واقع به خوبي خودش را تبديل به دريچهاي براي ورود به دنياي «هامون» كرد. از جمله ويژگيهاي اين فيلم ميتوان به گفتار متن يا مونولوگ دروني «هامون» اشاره كرد كه در سينماي ايران بسيار استثنايي است و برخلاف نمونههاي مانند آن كه معمولا اشكالي سليس و ادبي دارند، بهشكلي جويده جويده و مانند محاوره نوشته شده است و حتي واكنشهاي آني را هم به همراه دارد، گاهي جملهاي در نريشن تمام نشده كه واكنش نسبت به آن را از سوي شخصيتها ميبينيم و اين موضوع كيفيتي به فيلم ميدهد كه باعث ميشود نريشن را عنصري اضافه ندانيم و به نظر ميرسد در حال گوش كردن به اصوات ذهني «حميد هامون» هستيم. حميدرضا صدر نيز با تأييد اين موضوع گفت: «هامون» فيلم بسيار مدرني است و مسائلي مانند عشق و زندگي نيز به شكلي مدرن در آن ارائه شده و به همين خاطر تبديل به فيلم كالت شد، چون روابط كليشهاي و عشقهاي كليشهاي، فيلمي را تبديل به فيلمكالت نميكند. وي ادامه داد: اگر به فيلمهايي مانند «كازابلانكا» يا «برباد رفته» نگاه كنيم كه آنها نيز نمونههاي خارجي فيلمكالت هستند، ميبينيم در آن فيلمها رابطه زن و مرد بر عشق و نفرت توأمان تأكيد دارد و مانند موجي است كه ميتوان به آن هر لحظه از يك زاويه با هم نگريست. صدر با اشاره به شخصيت اصلي فيلم گفت: در ايران معمولا بسيار كم پيش آمده كه شخصيت اصلي فيلمي روشنفكر باشد و اگر هم اين اتفاق افتاده شخصيت مسخرهاي بوده است. حميد هامون هم در همين دسته جاي مي گيرد و با اينكه مردي دانشگاه رفته و بافهم است اما زنش را كتك ميزند و بسيار درگير مسائل و مشكلات بيهوده است. اين يك اصل است كه تصويري كه سينماي ايران از اهل كتاب و قلم نشان داده، هميشه منفي بوده اما بايد دانست كه اين وضعيت بازتاب واقعيتهاي جامعه بوده است و امروز پس از 20 سال اين وضع حتي بدتر هم شده است. وي همچنين گفت: نميتوان شخصيت «هامون» و «خسرو شكيبايي» را از هم جداكرد، چون «شكيبايي» هم مانند «هامون» بسيار خودويرانگرانه در زندگي جلو رفت و با تلخي زندگي خود را به سرانجامي رساند كه همه ما از آن ناراحت شديم. صدر در پاسخ به پرسش «علي علايي» كه پرسيد چرا شكيبايي پس از نقطه اوجي مانند «هامون» به بازي در نقشهاي منفي روي ميآورد، گفت: شكيبايي مجبور بود اين كار را بكند چون او نتوانست با هامون تبديل به تيپ شود و «هامون» بهقدري شخصيت فوقالعاده و استثنايي است كه نميتوان فيلم ديگري بر اساس او ساخت. «هامون» يك شخصيت بود كه هيچ قصه ديگري را نميتوان براي او نوشت و بازي در آن در واقع سدي براي شكيبايي بود كه نتوانست در آن قالب به آن بازي ادامه دهد و شروع به بازي در نقشهاي منفي كرد. «اميرپوريا» نيز در مورد روشهاي بازيگري شكيبايي گفت: به دليل شناخت ضعيفي كه از انواع مختلف بازيگري در بين ما وجود دارد شناخت بازيگري به شكل كليشههاي خاصي در بين ما درآمده كه يكي از اين كليشهها، نشناختن تفاوت كاراكتر فردي بازيگران بر اساس تواناييهاي فردي آنها است. وي ادامه داد: «شكيبايي» بازيگري بود كه در «هامون» استانداردهاي جديدي در بازي به وجود آورد. او در كارهاي قبلياش نيز شيوهاي مانند سريع حرف زدن يا استفاده از زبان بدن را به خوبي استفاده كرده بود اما بعضي ويژگيهاي «هامون» تنها مختص همان نقش است و حميد هامون را نمي شود در فيلم ديگري تكرار كرد. پوريا افزود: يكي از خرق عادتهاي شكيبايي در «هامون» برداشتن اين قيد قديمي است كه افراد بايد ديالوگهاي خود را مانند خطابه بگويند و چند ثانيه مكث كنند تا نفر مقابل نيز حرف بزند اما فرم ديالوگگفتن شكيبايي در «هامون» مانند صحنه ابتداي فيلم كه هامون و دبيري با هم صحبت ميكنند، فرمي نو و بسيار نزديك به زندگي واقعي بود و تماشاچي با اين ويژگي مانند بسياري از ويژگيهاي فيلم هامون كنار آمد و پس از هامون اين ترفند ديالوگنويسي به روشي واقعگرايانه در فيلمها تبديل ميشود كه البته مهرجويي نمونههاي آن را قبلا در «اجاره نشينها» استفاده كرده بود، اما اين روش در «هامون» به اوج خود ميرسد و شكيبايي لحظههاي پرقدرتي را در آن مي آفريند. پوريا همچنين با اشاره به ويژگي پرهيز از وجود در «هامون» گفت: پرهيز از وضوح جزو منش فيلم است كه شكيبايي با دقت آن را در بازي خود پيدا كرده و اين خطر را به جان خريده كه عدهاي بازي او را ضعيف يا ناواضح ارزيابي كنند اما او با استفاده از همين روش توانسته يكي از پرريتمترين بازيها را از نظر تغيير حالت در سينماي ايران داشته باشد.انتهای پیام /