تازهترين تصوير سينماي ايران از حماسه خرمشهر در راه جشنواره
فيلم سينمايي «كودك و فرشته» اولين فيلم بلند سينمايي مسعود نقاشزاده يكي از 5 فيلم جشنواره بيست و هفتم است كه با محوريت سينماي دفاع مقدس به نمايش درخواهد آمد.
به گزارش سايت سينمايي سوره، در حالي كه گروه توليد «كودك و فرشته» پس از رهايي از گرماي طاقتفرساي خرمشهر و ضبط تمامي سكانسها براي تنها سكانس باقي مانده فيلم به تهران آمدهاند، به پشت صحنه اين فيلم رفتيم تا تلاشهاي گروهي را كه اينبار محدودتر از هميشه بودند، تماشا كنيم. سكانسي كه اگرچه آخرين برداشتهاي فيلم را شامل شد اما در واقع اهميت آن به اين دليل است كه فيلم با اين سكانس آغاز ميشود و به نوعي سكانس افتتاحيه «كودك و فرشته» محسوب ميشود، سكانس روياي كودك. براي رسيدن به پشت صحنه آخرين سكانس فيلم سينمايي «كودك و فرشته» بايد راهي جنوب شرقي تهران ميشديم، روستاي گلزار پاكدشت؛ اينجا جايي است كه نقاشزاده به همراه گروهي محدود از عوامل جمع شدهاند تا سكانسهاي پاياني فيلمي را تصويربرداري كنند كه كار تدوين آن كاملا تمام شده و براي ميكس نهايي فيلم منتظر همين يك تكسكانس است. باغگلي در اين روستا لوكشين آخرين سكانس فيلم سينمايي «كودكوفرشته» است، سكانسي كه به تعبير مسعود نقاشزاده كارگردان پروژه، روياي قهرمان داستان (فرشته) و تنها صحنه باقيمانده فيلم است كه فيلم با اين صحنه آغاز ميشود. از در گلخانه كه وارد ميشويد در لابهلاي گلهاي رنگي گروهي كوچك را ميبيني كه در انتهاي گلخانه مستقر شدهاند و دو كودك كه هر بار با شنيدن صداي «دوباره تمرين ميكنيم، صدا، دوربين،حركت» بايد در مسيري پوشيده از گل بدوند، صحنهاي كه كه همه چيز آن بستگي به فرشته و سليم دارد كه بتوانند حس رويايي مورد نظر كارگردان را منتقل كنند. جذابيت اين پلانهايي نهايي و باقيمانده فيلم «كودك و فرشته» اين است كه در آنها، نه از دستيار كارگردان خبري است كه بخواهد كلاكت بزند و نه از منشي صحنه كه بخواهد برداشتها را تك تك يادداشت كند، كارگردان گوشهاي نشسته و به دقت نوع دويدن دو بازيگر خود را نگاه ميكند و در هر بار برداشت يك چيز جديد به ذهنش ميرسد كه با هماهنگي نادر معصومي مدير فيلمبرداري كار بازيگران را هماهنگ ميكند. قبل از اين كه گروه آماده برداشت نهايي شود، فرصتي دست ميدهد تا با «مسعود نقاشزاده» كارگردان «كودك و فرشته» گپي كوتاه بزنيم. نقاشزاده: فيلمنامه بسيار خوب محمدرضا گوهري من را جذب كرد نقاشزاده درباره داستان فيلم و نحوه توليد آن گفت: «داستان «كودك و فرشته» يك روز پيش از آغاز جنگ در خرمشهر را تا روزهاي آخر كه اين شهر سقوط ميكند، به تصوير ميكشد و شخصيت اصلي فيلم دختري نوجوان به نام فرشته است كه پس از اين كه اعضاي خانوادهاش را در همان روز اول جنگ از دست ميدهد درگير مشكلات جنگ ميشود. وي ادامه داد: اواخر فروردين ماه عازم خرمشهر شديم و دوماه و هفت روز در گرماي خرمشهر با سختي و مشقت كار كرديم تا فيلمبرداري به اتمام رسيد و اين صحنهاي كه امروز قرار است بگيريم سكانس روياي قهرمان داستان (فرشته) و تنها صحنه باقي مانده فيلم است كه در واقع فيلم با اين صحنه آغاز ميشود و به نوعي صحنهاي انتزاعي است كه به دليل اين كه اين صحنه به فضايي انتزاعي احتياج داشت و ما نميتوانستيم اين فضا را در خرمشهر ايجاد كنيم براي فيلمبرداري به اين مكان آمدهايم. از نقاشزاده در مورد اين كه چرا براي ساخت اولين بلند سينمايياش به سراغ سينماي جنگ رفته، سؤال ميكنم كه پاسخ ميدهد: بيش از هر چيز فيلمنامه بسيار خوب محمدرضا گوهري من را جذب اين كار كرد، من تا قبل از اين كه بخواهم «كودك و فرشته» را بسازم چندين فيلمنامه را خودم نوشته بودم كه هربار به دلايلي نميتوانستم اين فيلمنامهها را جلوي دوربين ببرم. وقتي فيلمنامه آقاي گوهري را خواندم واقعا مجذوب قصه شدم و به دليل اين كه فكر ميكنم سينماي جنگ هنوز ناگفتههاي بسيار زيادي را در دل خود دارد، از قبل علاقه من بودم تا در اين ژانر فيلم بسازم كه خوشبختانه شرايطش فراهم شد. ساخت فيلم جنگي بسيار دشوار شده است كارگردان «كودك و فرشته» همچنين در خصوص مشكلات ساخت فيلم جنگي گفت: اصولاً ساخت فيلم جنگي بسيار دشوار شده است. يكي از مسائل مهم تهيه ادوات جنگي و نظامي است و از سوي ديگر با گذشت 20 سال از پايان جنگ، به سختي ميتوان مكاني را يافت كه دستنخورده باقي مانده باشد. آثار جنگ در هيچ كجاي شهر ديده نميشود و اين در حالي است كه فيلم ما فيلمي كاملاً شهري است و دوربين همراه با قهرمان داستان بايد در كوچه پس كوچهها و خيابانهاي شهر حاضر شود. اين مسئله كار را بسيار سخت و دشوار ميكرد. وي در خاتمه صحبتهايش افزود: در تمام خرمشهر كه همه ميدانيم در جنگ چه بلايي بر سرش آمد و خيابان و كوچه و خانه سالمي در آن نمانده بود، اكنون حتي يك كوچه يا خيابان كه آثار جنگ در آن دست نخورده باقي مانده باشد، يافت نميشود. تمام شهرهاي جنوبي بازسازي شده و آثاري از جنگ كه براي فيلمبرداري مناسب باشد، در اين شهرها ديده نميشود. همين موضوع كه كمتر كسي بدان توجه دارد هزينه ساخت فيلمهاي جنگي را به شدت افزايش ميدهد. پس از اين كه صحبت ما با نقاشزاده تمام شد او دوباره دو بازيگر نوجوان كار را كه مونا احمدي(فرشته) و وحيد نجفي شوشتري(سليم) هستند را صدا ميكند و توضيحاتي در مورد نحوه دويدن و چگونه از كادر دوربين خارج شدنشان ميدهد، يكي دو برداشت ميگيرند كه ظاهرا هم كارگردان راضي است و هم مدير فيلمبرداري اما نقاشزاده براي اين كه دستش هنگام تدوين بيشتر باز شود، يك برداشت ديگر هم ميگيرد. سپس جاي دوربين را عوض ميكنند و ادامه همين صحنه را اينبار از زاويه ديگر ميگيرند. كم كم عقربههاي ساعت، 13:30 را نشان ميدهد كه كار دو بازيگر نوجوان فيلم تقريبا تمام ميشود اما ساير عوامل براي گرفتن اينسرت گلها در گلخانه ميمانند و نقاشزاده و معصومي با وسواس خاصي اين صحنهها را طراحي و ضبط ميكنند. مونا احمدي: از شخصيت «فرشته» جدا نميشود در اين فرصت كه گروه در حال گرفتن نماهاي بسته گلها بودند به سراغ مونا احمدي كه نقش فرشته را بازي ميكند و تمامي اتفاقات فيلم حول محور شخصيت او ميچرخد، ميروم و با او صحبت ميكنم. احمدي در مورد كار گفت: «كودك و فرشته» هم لذت بخش بود و هم بسيار سخت، لذت بخش از اين لحاظ كه اولين كار سينمايي من بود و اين شانس را داشتم كه نقش اول باشم اما سخت به اين جهت كه رد گرماي فوقالعاده وحشتناك خرمشهر دو ماه كار كرديم، اما اينقدر اين كار را دوست دارم با وجود اين كه چند ماه است كه عملا كار فيلمبرداري «كودك و فرشته» به پايان رسيده اما شخصيت فرشته هنوز از من جدا نشده است. فرشته فيلم سينمايي «كودك و فرشته» در مورد نقشش نيز ميگويد: فرشته يك دختر كاملا معمولي است اما به خاطر بحرانهايي كه برايش بهوجود ميآيد خيلي بزرگ و پخته ميشود و پس از اينكه تمام خانوادهاش را روز اول جنگ از دست ميدهد مجبور است براي زنده ماندن تك و تنها تلاش كند و براي من اين موضوع خيلي جالب بود. مونا احمدي البته يك آروزي ويژه هم دارد و گفت: من هميشه آرزو داشتهام كه بازيگر تئاتر شوم و در آينده ايدهآلام حضور در تئاتر است اما از اينكه اين شانس برايم پيش آمد تا در «كودك و فرشته» بازي كنم واقعا خوشحالم و اميداورم در كنار بازي در سينما بتوانم به آرزوي خود در تئاتر هم برسم. حسن كلامي: از ارديبهشت 86 درگير «كودك و فرشته» هستيم در گوشهاي از گلخانه «حسن كلامي» تهيهكننده «كودك و فرشته» ايستاده بود و با دقت مشغول نظارت بر كار اعضاي گروه بود كه در پاسخ به شرايط توليد فيلم جنگي برايمان گفت: توليد فيلم جنگي كار بسيار سختي است. به خصوص اين كه فيلم «كودك و فرشته» فيلم شهري است و فضاي شروع جنگ را به تصوير ميكشد. در شرايط فعلي هيچ آثاري از جنگ در جنوب كشور ديده نميشود. ما در جنوب با مردمي مواجه هستيم كه خسته هستند. آنها سالهاي سال جنگ را تجربه كردند و برايشان تحمل سروصداها و شليك گلوله و انفجار بسيار سخت است. گروه به لحاظ وضعيت فيلمنامه، چارهاي جز حضور در شهر و انفجار و شليك نداشتيم، چون فضاي فيلم كاملاً شهري است و به روزهاي ابتداي جنگ ميپردازد. از سوي ديگر شهرهاي جنوبي نزديك به مرز هستند و ما مشكل ايجاد انفجار را در مناطق نزديك مرز داشتيم. او سختدانستن شرايط ساخت فيلم جنگي متذكر شد: متأسفانه ما با مشكل ادوات نظامي و تجهيزات مواجه شديم. هزينه بالايي را براي تحويل گرفتن تجهيزات و حمل آنها به خرمشهر پرداختيم اما ادوات جنگي فرسوده و غيرقابل استفاده بودند. كلامي در پاسخ به اين سؤال كه چرا فيلم جنگي كمتر ساخته ميشود، گفت: فيلم جنگي هزينه بالايي را ميطلبد، تقريباً هزينه فيلم جنگي يك و نيم برابر بيشتر از فيلمهاي اجتماعي و شهري است. فيلم جنگي وقت و انرژي بسياري را ميطلبد. من از ارديبهشت سال 86 درگير اين پروژه هستم، اين در حالي است كه فيلم شهري كم دردسر است و به لحاظ توليد نيز بيشتر كارها در لوكيشنهاي داخلي فيلمبرداري ميشود. در كار جنگي بايد همه ارگانها و نهادها با هم هماهنگ باشند و گروه فيلمسازي را همراهي كنند تا بتوان كار جنگي خوب و قابل دفاعي را ارايه داد. تهيه كننده «كودك و فرشته» با اشاره به شرايط بد آب و هوايي منطقه و سختي كار اظهار داشت: ما از ساعت 6 صبح كار را آغاز ميكرديم و تا زماني كه نور كافي براي فيلمبرداري بود كار ادامه داشت تنها براي ناهار و نماز يك ساعت كار را تعطيل ميكرديم. گرماي طاقت فرساي جنوبي باعث شد تا اكثر عوامل دچار گرمازدگي و راهي بيمارستان شوند اما با همت و همكاري گروه كار در 60 جلسه فيلمبرداري شد و تنها صحنه رويا به دليل فضاي خاصي كه ميطلبيد به امروز موكول شد. كلامي در پاسخ به اين سؤال كه چرا شرايط فيلمبرداري اين سكانس پس از مدتي طولاني ميسر شد، گفت: ما به دليل مشكلات مالي فصل مناسب فيلمبرداري سكانس رويا را از دست داديم و به ناچار اين سكانس را با بازنويسي مجدد كارگردان در فضاي گلخانه گرفتيم. عقربههاي ساعت نشان ميدهد كه حدود 4 ساعت است كه در كنار اعضاي گروه هستيم و گروه همچنان با وسواس خاصي براي گرفتن همين تك سكاني باقي مانده به شدت در تلاش هستند تا همه چيز در مناسبترين وجه به تصوير كشيده شود تا تلاشهاي خود را با لذت در جشنواره بيست و هفتم فيلم فجر به تماشا بنشينند. عواملي كه در اين فيلم همكاري داشتند عبارتند از: كارگردان: مسعود نقاش زاده/ نويسنده فيلمنامه: محمدرضا گوهري/ بازنويس: مسعود نقاشزاده/ مدير فيلمبرداري: نادر معصومي/ طراح صحنه: سعيد آهنگراني/ طراح لباس: ژاله زكي زاده/ صدابردار صحنه: عباس رستگارپور/ تدوين: محمدرضا موئيني/ موسيقي: كارن همايونفر/ برنامه ريز و دستيار اول كارگردان: سحر صباغ سرشت/ جلوه هاي ويژه ميداني: جواد شريفيراد/ طراح گريم: محمدعلي ضرابي/ منشيصحنه: شرف نساء نيرومند/ عكس: حبيب مجيدي/ مدير تداركات: حيدر زرقومي/ استوري بورد: سيد محمد پيغمبرزاده/ گروه فيلمبرداري: سيد كمال صفوي، محمد حيدري، هادي منوچهر پناه، سياوش محمدي، حامد درفشي، غلامرضا حسين زاده/دستياران كارگردان: رضا مسعودي، حسين سليماني/ دستياران صحنه: عليرضا قاسمي پور، حميد اصغري، مهيار اسماعيلي، اميد حاجي ابراهيمي/ دستيار صدابردار: روح ا... حدپور سراج/ گريم: سعيد باقري، الدوز عزيزي، عنايت ا... آهنگر/ گروه تداركات: جواد سليماني، حسن صفري، هيبت پيري/ دستيار جلوه هاي ويژه: جواد دوستدار/ حمل و نقل: نعيم مطوري، كاظم سليماني، عباس مصلاويان اصل، علي هاشمي/ بازيگران: مونا احمدي، محمدرضا زادسرور، قاسم زارع، افشين هاشمي، حسين توشه، جلال حدپورسراج، شبنم مقدمي، عليرضا حسيني، سودابه بيضايي، سيما خضرآبادي، وحيد نجفي شوشتري / مدير توليد: رحمت عبدالله زاده / تهيه كننده: حسن كلامي/ محصول: بنياد سينمايي فارابي و مركز سيمافيلم. انتهای پیام /