«نسل جادويي»؛ فيلمي که نه خاطرهانگيز است نه باورپذير
«نسل جادويي» ساخته ايرج کريمي که در جشنواره شهر به نمايش درآمد، فيلمي است که با نگاه يک وجهي به وجوه سوررئال و معنايي، از ويژگي منحصر به فرد سبک خاص اين فيلمساز فاصله گرفته و نه خاطرهانگيز است نه باورپذير.
به گزارش سايت سينمايي سوره، کريمي در چهارمين فيلم کارنامه خود از فضاي رئال مجموعه آثارش فاصله گرفته و اين بار مفاهيم و دغدغههاي خود را در قالب قصهاي کاملاً سوررئال به تصوير ميکشد. پرداختن به مسائل و روابط انسانهاي معاصر که به شيوه خاص خود نوستالژي و دغدغه عشق را دارند، مولفه مشترک سه فيلم اول اين فيلمساز است که البته در نسل قديميتر جستجو ميشود. از اين وجه ميتوان «نسل جادويي» را اثري متفاوت در کارنامه کريمي دانست. «نسل جادويي» فيلمي است درباره نسل جوان امروز که دچار سردرگمي و نوعي بيآرزويي هستند. نسلي که به شيوه خاص و نامتعارف خود عاشقي ميکنند اما رنگ و بوي آن شايد به دليل فاصله داشتن کريمي با فضاي ذهني آنها نه تأثيرگذار است نه باورپذير. هر چند فيلمي چون "باغهاي کندلوس" دغدغههاي سوررئال کريمي را به گونهاي قابل قبول و جذاب در بافت رئال قصه وارد کرده بود، اما در «نسل جادويي» اين دغدغهها به عنوان ايده اصلي و محور فيلم مورد توجه است. اين گونه است که اگر بخواهيم فيلم را در يک خط خلاصه کنيم، بيش از هر چيز وجوه فراواقعي فيلم نمود پيدا ميکند. چهارمين فيلم کريمي روايتي از چند جوان سرگشته نسل امروز است که هر يک صاحب نيرويي عجيب هستند. نکته مهمتر اينکه در طول فيلم که کمتر از نود دقيقه هم هست، چيزي به اين يک خطي اضافه نميشود. در واقع مخاطب از ابتدا تا انتهاي فيلم با نيروهاي عجيب و مختلف اين چند جوان سر و کار دارد که در موقعيتهاي مختلف تکرار ميشود بدون آنکه وجهي تازه در بر داشته باشد. «نسل جادويي» با در جا زدن در سطح ايدههايي که براي نيروهاي ماورايي اين چند جوان طراحي شده، يکي ديگر از مولفههاي آشنا و جذاب فيلمهاي کريمي را نيز در بر دارد که البته نمودي برجسته پيدا نکرده است. ديالوگهاي شعرگونهاي که به جملات قصار پهلو ميزنند، همواره از نقاط برجسته آثار ايرج کريمي هستند که در ذهن علاقمندان به آثارش بيش از موقعيت و کنش و واکنشها باقي ميمانند. اين بار هم هر چند اين ويژگي در فيلم حضور دارد اما در جا زدن داستان در يک سطح که چيزي جز پرش از يک خط قصه به ديگري و به تصوير درآوردن نيروهاي فوق طبيعي آنها نيست، اثرگذاري اين ديالوگها را کمرنگ کرده است. به اين ترتيب به نظر ميآيد آنچه بايد در فيلم «نسل جادويي» به آن دلخوش کرد همين وجوه سورئال و ماورايي است که ذکر تأثيرگذاري آنهم رفت. وجوه معنايي و ماورايي فيلم جديد کريمي هر چند نمودي خاص و متفاوت در سينماي ايران دارد اما نکته اين است که چنين کنش و واکنشهايي نتوانسته در بافت درام وارد شود و بيش از هر چيز متمرکز بر همين وجه از جذابيت است. با اين نگاه فيلم را بايد يک گام رو به عقب براي فيلمسازي دانست که از سبک منحصر به فرد خود که برگ برنده آثارش محسوب ميشد، فاصله گرفته و کمتر ميتواند علاقمندانش را راضي نگه دارد. پرداختن به عشقهاي نامتعارف و ماندگار نيز اين بار با گذر از فيلتر نسل جوان نمودي ناآشنا پيدا کرده که نميتواند مخاطب را با خود همراه کند. البته اين بار هم عشق ابدي و ازلي در تنها نماينده نسل گذشته بروز ميکند؛ مردي (شاهرخ فروتنيان) که با باور حضور روح همسر مردهاش، او را به جهان واقعي فرا ميخواند. «نسل جادويي» را ميتوان فيلمي از اين کارگردان دانست که با نگاه يک وجهي او به وجوه سوررئال و معنايي، از ويژگي منحصر به فرد سبکش فاصله گرفته و در انتها نه خاطرهانگيز است و نه باورپذير. فيلم سينمايي «نسل جادويي» ساخته ايرج کريمي چهارمين فيلم وي پس از "از کنار هم ميگذريم"، "چند تار مو" و "باغهاي کندلوس" است. اين فيلم پس از حضور در يازدهمين جشن خانه سينما در سومين جشنواره شهر به نمايش درآمد. فيلم به داستان سرگشتگي جوانان امروز ميپردازد، جواناني که دنبال معنايي براي زندگي خود و بيان دغدغههايشان هستند. برپايه اين خبر، هديه تهراني، رامبد جوان، باران کوثري، کورش تهامي، نگار جواهريان و شاهرخ فروتنيان بازيگران، حسن کريمي مدير فيلمبرداري، کيوان جهانشاهي آهنگساز، اميرحسين قاسمي صداگذار، مجيد ليلاجي طراح صحنه و لباس، مهرداد ميرکياني طراح چهرهپردازي، جهانگير کوثري تهيهکننده فيلم هستند. انتهای پیام /